امریه
/~amriyye/
مترادف امریه: توقیع، دستخط، فرمان، منشور
برابر پارسی: فرمان نامه
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
امریه. [ اَ ری ی َ ] ( اِخ ) از فرقه های غلات شیعه که می گفتند علی ( ع ) در امر رسالت با حضرت رسول شریک است. ( از کتاب خاندان نوبختی ص 250 ).
فرهنگ فارسی
مترادف ها
سامان، ساز، امر، سیاق، دسته، ترتیب، نظم، ارایش، انجمن، حواله، خط، دستور، فرمان، نوع، مقام، صنف، زمره، رسم، ارجاع، فرمایش، ضابطه، ردیف، رتبه، امریه، انتظام، ایین، سفارش، طرز قرار گیری، راسته، نظام، ایین و مراسم، فرقهیاجماعت مذهبی، گروه خاصی، دسته اجتماعی، درمان
خطابه، پند، امر، حکم، فرمان، نظام نامه، امریه، قاعده اخلاقی
سابقه، تجویز، نسخه، امریه، نسخه نویسی، صدور فرمان
خط، اجازه نامه، ابلاغیه، امریه، امر نامه
رهنمود، امریه
امریه، امر صادر شده