امروت

لغت نامه دهخدا

امروت. [ اَ ] ( اِ ) امرود. ( برهان قاطع ) ( فرهنگ جهانگیری ) ( آنندراج ). رجوع به امرود شود.

فرهنگ فارسی

گلابی

پیشنهاد کاربران

آمْروتَ ( اوستایی ) 1ـ شایسته ی از بر ـ حفظ کردن. درخور به خاطر ـ حافظه سپردن. قابل یادگیری. 2ـ از بر ـ حفظ شده. به حافظه سپرده شده.

بپرس