دیکشنری
مترجم
بپرس
امروء
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
امروء. [ اُ ] ( ع اِ ) زن. ( از اقرب الموارد ). رجوع به امراءة شود.
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک