امرو

لغت نامه دهخدا

امرو. [ اَ ] ( اِ ) امرود. ( الابنیة عن حقایق الادویه ). || مخفف امروز است. ( آنندراج ). و رجوع به امروز شود.

فرهنگ فارسی

انسان، مرد
امرود یا مخفف امروز است

گویش مازنی

/emroo/ امروز

واژه نامه بختیاریکا

امروز

پیشنهاد کاربران

واژه ای در زبان لکی به معنی گلابی
آمْرو ( اوستایی ) 1ـ خواهش ـ تمنا ـ استدعا کردن 2ـ به یاری خواستن، استعانت 3ـ صریح ـ آشکاراـ بی پرده گفتن

بپرس