امراط
لغت نامه دهخدا
امراط. [ اِ م م ِ ] ( ع مص ) در پی یکدیگر افتادن موی. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ).
امراط. [ اَ ] ( ع اِ ) ج ِ مُرُط و گویند مرط ج ِ مِراط و امراط جج. ( از اقرب الموارد ). ج ِ مُرُط. ( از منتهی الارب ). تیرهای بی پر. ( ازاقرب الموارد ) ( از منتهی الارب ). رجوع به مرط شود.
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید