امداء

لغت نامه دهخدا

امداء. [ اَ ] ( ع اِ ) ج ِ مُدی و مدی پیمانه ای است شامیان و مصریان را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). پیمانه ای است در شام و مصر نزدیک به نوزده صاع و آن غیر از مد است. ( از اقرب الموارد ).

امداء. [ اِ ]( ع مص ) کلانسال شدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). پر سال و مسن شدن. ( از اقرب الموارد ). || شیر بسیار نوشیدن. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || پرکردن جهت کسی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).

پیشنهاد کاربران