امخاء

لغت نامه دهخدا

امخاء. [ اِ ] ( ع مص ) شکایت کردن. || عذر خواستن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). اعتذار. ( از اقرب الموارد ).

پیشنهاد کاربران