امحس

لغت نامه دهخدا

امحس. [ اَ ح َ ] ( ع ص ) پوست پیرای ماهر و زیرک. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). دباغ حاذق. ( از اقرب الموارد ).

پیشنهاد کاربران