امثل
لغت نامه دهخدا
- الامثل فالامثل ؛ شریفتر پس شریفتر. رجوع به الامثل فالامثل در ردیف خود شود.
امثل. [ ؟ ] ( ع اِ ) ریسمانی بطول 80 ذرع که برای اندازه گیری مساحت بکار می رفته است. ( از نفایس الفنون ، علم مساحت از قسم 2 در علوم اوایل ص 183 ).
فرهنگ فارسی
( صفت ) ۱ - گزیده تر برتر بهتر. ۲ - شریفتر. ۳ - فاضلتر . جمع : اماثل .
شریفتر یا افزونتر
فرهنگ معین
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید