امتساک

لغت نامه دهخدا

امتساک. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) چنگ درزدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). چنگ زدن. ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ) ( فرهنگ فارسی معین ). || ثابت شدن در مکانی. ( لسان العرب از اقرب الموارد ). || نگاه داشتن. ( فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ معین

(اِ تِ ) [ ع . ] (مص ل . ) ۱ - چنگ زدن . ۲ - نگاه داشتن .

پیشنهاد کاربران

چنگ زدن
آویختن
وصل شدن
آن یکی نسبت بدان حالت هلاک
باز هم آن سوی دیگر امتساک
✏ �مولانا�

بپرس