[ویکی فقه] بعد در فارسی دوری و از نظر لغوی در مقابل قرب است. نزد قدما به معنی کوتاه ترین فاصله بین دو چیز است. در میان قدما آنها که به خلا معتقد بودند بعد را به عنوان امتداد مجرد از ماده و قائم به خود تصور می کردند. و آنها که منکر خلا بودند بعد را قائم به جسم می دانستند. متکلمان بعد را عبارت از امتداد موهومی می دانستند که آن را متکی به جسم یا قائم به خود فرض می کردند و آن را دارای خاصیتی می دانستند که به موجب آن جسم می توانست آن را اشغال کند.
ابعاد سه گانه عبارت است از طول و عرض و عمق. امتداد اول را طول گویند. امتداد دوم را که با قطع امتداد اول یک زاویه قائمه می سازد عرض گویند. امتداد سوم را که بر حد مشترک طول و عرض با زاویه قائمه فرود آید عمق گویند. آنچه دارای یک بعد (طول) است خط آنچه دارای دو بعد (طول و عرض) است سطح و آنچه دارای ابعاد سه گانه است جسم تعلیمی (حجم) نامیده می شود. در اجسام متحرک علاوه بر این ابعاد سه گانه، بعد چهارمی نیز وجود دارد که امتداد و گستردگی در زمان است و به واسطه متحرک بودن بر ان عارض می شود. نسبت زمان به حرکت و رابطه ان دقیقا شبیه نسبت امتداد جسم تعلیمی (حجم) به جسم است. یعنی همانگونه که جسم طبیعی جوهری است که در سه جهت امتداد دارد، اما مقدار این امتداد و اندازه ان نامعین است و هیچ اقتضایی نسبت به حجم خاصی ندارد و نسبت به همه حجم ها یکسان می باشد و این جسم تعلیمی است که بر ان عارض گشته و مقدار امتداد انرا مشخص می کند حرکت نیز یک وجود ممتد و کشش دار است اما مقدار امتدادش نامعین است و ذاتا اقتضایی نسبت به یک امتداد خاص ندارد و زمان به عنوان یک کمیت نا پیوسته بر ان عارض گشته واندازه امتداد انرا مشخص می کند.
رابطه زمان با حرکت
همانطور که مبدا و منتهی حرکت به عنوان آغاز کنند و پایان دهنده حرکت هستند، موضوع حرکت، پذیرنده و قبول کننده است و مسافت، تعیین کننده مقدار حرکت است، این سوال مطرح می شود که زمان چه رابطه ای با حرکت دارد. پاسخ این است که هر حرکتی منطبق بر زمان است و زمان بعدی برای ان می باشد؛ یعنی همانطور که جسمی که در مکانی وجود دارد به یک نحوی منطبق بر آن می باشد هر حرکتی که محقق می شود بر قسمتی از زمان انطباق دارد. بدین صورت که حرکت، موضوع زمان است و زمان بر ان عارض می گردد زیرا هرگاه حرکتی در خارج محقق شود زمان نیز که کمیتی گذرا است ثبوت می یابد و هرگاه حرکتی زائل شود، زمان ان نیز از بین می رود و وجودی ندارد. پس همانطور که هر جسمی در درون خود امتدادی گایدار دارد، هر حرکتی نیز در درون خود دارای امتدادی پایدار وسیال است که زمان نامیده می شود و همانطور که به تعداد اجسام، امتداد پایدار وجود دارد، به تعداد حرکان نیز زمان وجود دارد. هر حرکتی دارای زمان است و یا به عبارتی بهتر، هر حرکتی در درون خود زمانی خاص به خود را دادر و به همین علت است که زمان هر حرکتی، عین وجود ان حرکت است نه بیرون از ان و مستقل از ان. ممکن است که سوال شود که این زمان، همان زمانی است که مختص به هر حرکتی است ولی زمانی که به گستره ازل تا ابد است، از این قاعده بیرون است و آن زمان مشترک در میان حرکات است. ولی این پنداری نادرست است و اینطور نیست که ما دو زمان داشته باشیم؛ یک زمانی که گستره اش از ازل تا ابد است و هر حرکتی که روی می دهد بر قطعه ای از ان انطباق یاقته باشد و این زمان مشترک میان همه حرکت ها باشد و دیگر، زمانی که مختص به هر حرکت باشد. بلکه هر حرکت که روی می دهد، در حقیقت در طول یک زمان گسترده روی میدهد و ان زمان نیز بعد حرکات است نه اینکه ان زمان مشترک میان حرکات باشد و مستقل از حرکات باشد وزمانی که بعد حرکت است، زمان مختص به هر حرکت باشد و این جداسازی میان زمانها پندار و توهمی بیش نیست و زمان مختص به هر حرکت امری جدا از زمان گسترده ازلی و ابدی نیست.
ابعاد سه گانه عبارت است از طول و عرض و عمق. امتداد اول را طول گویند. امتداد دوم را که با قطع امتداد اول یک زاویه قائمه می سازد عرض گویند. امتداد سوم را که بر حد مشترک طول و عرض با زاویه قائمه فرود آید عمق گویند. آنچه دارای یک بعد (طول) است خط آنچه دارای دو بعد (طول و عرض) است سطح و آنچه دارای ابعاد سه گانه است جسم تعلیمی (حجم) نامیده می شود. در اجسام متحرک علاوه بر این ابعاد سه گانه، بعد چهارمی نیز وجود دارد که امتداد و گستردگی در زمان است و به واسطه متحرک بودن بر ان عارض می شود. نسبت زمان به حرکت و رابطه ان دقیقا شبیه نسبت امتداد جسم تعلیمی (حجم) به جسم است. یعنی همانگونه که جسم طبیعی جوهری است که در سه جهت امتداد دارد، اما مقدار این امتداد و اندازه ان نامعین است و هیچ اقتضایی نسبت به حجم خاصی ندارد و نسبت به همه حجم ها یکسان می باشد و این جسم تعلیمی است که بر ان عارض گشته و مقدار امتداد انرا مشخص می کند حرکت نیز یک وجود ممتد و کشش دار است اما مقدار امتدادش نامعین است و ذاتا اقتضایی نسبت به یک امتداد خاص ندارد و زمان به عنوان یک کمیت نا پیوسته بر ان عارض گشته واندازه امتداد انرا مشخص می کند.
رابطه زمان با حرکت
همانطور که مبدا و منتهی حرکت به عنوان آغاز کنند و پایان دهنده حرکت هستند، موضوع حرکت، پذیرنده و قبول کننده است و مسافت، تعیین کننده مقدار حرکت است، این سوال مطرح می شود که زمان چه رابطه ای با حرکت دارد. پاسخ این است که هر حرکتی منطبق بر زمان است و زمان بعدی برای ان می باشد؛ یعنی همانطور که جسمی که در مکانی وجود دارد به یک نحوی منطبق بر آن می باشد هر حرکتی که محقق می شود بر قسمتی از زمان انطباق دارد. بدین صورت که حرکت، موضوع زمان است و زمان بر ان عارض می گردد زیرا هرگاه حرکتی در خارج محقق شود زمان نیز که کمیتی گذرا است ثبوت می یابد و هرگاه حرکتی زائل شود، زمان ان نیز از بین می رود و وجودی ندارد. پس همانطور که هر جسمی در درون خود امتدادی گایدار دارد، هر حرکتی نیز در درون خود دارای امتدادی پایدار وسیال است که زمان نامیده می شود و همانطور که به تعداد اجسام، امتداد پایدار وجود دارد، به تعداد حرکان نیز زمان وجود دارد. هر حرکتی دارای زمان است و یا به عبارتی بهتر، هر حرکتی در درون خود زمانی خاص به خود را دادر و به همین علت است که زمان هر حرکتی، عین وجود ان حرکت است نه بیرون از ان و مستقل از ان. ممکن است که سوال شود که این زمان، همان زمانی است که مختص به هر حرکتی است ولی زمانی که به گستره ازل تا ابد است، از این قاعده بیرون است و آن زمان مشترک در میان حرکات است. ولی این پنداری نادرست است و اینطور نیست که ما دو زمان داشته باشیم؛ یک زمانی که گستره اش از ازل تا ابد است و هر حرکتی که روی می دهد بر قطعه ای از ان انطباق یاقته باشد و این زمان مشترک میان همه حرکت ها باشد و دیگر، زمانی که مختص به هر حرکت باشد. بلکه هر حرکت که روی می دهد، در حقیقت در طول یک زمان گسترده روی میدهد و ان زمان نیز بعد حرکات است نه اینکه ان زمان مشترک میان حرکات باشد و مستقل از حرکات باشد وزمانی که بعد حرکت است، زمان مختص به هر حرکت باشد و این جداسازی میان زمانها پندار و توهمی بیش نیست و زمان مختص به هر حرکت امری جدا از زمان گسترده ازلی و ابدی نیست.
wikifeqh: امتداد_زمانی