لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
مترادف ها
منبسط کردن، کشیدن، بسط دادن، طولانی کردن، امتداد دادن، کش دادن، کش امدن، کش اوردن، گشاد شدن
دراز کردن، طولانی کردن، امتداد دادن، کشیده کردن
دراز کردن، طول دادن، امتداد دادن، کش دادن
دراز کردن، بتاخیر انداختن، طولانی کردن، طول دادن، امتداد دادن، امتداد یافتن، بطول انجامیدن، ممتد کردن
دراز کردن، بتاخیر انداختن، طولانی کردن، امتداد دادن، امتداد یافتن، بطول انجامیدن
درازتر کردن، افزودن به، اضافه کردن بر، امتداد دادن
فارسی به عربی
امتداد
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید