امتحاق

لغت نامه دهخدا

امتحاق. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) نیست شدن. ( مصادر زوزنی ). پاک شدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( از شرح قاموس ). امحاق. ( منتهی الارب ). باطل شدن و از بین رفتن. ( از اقرب الموارد ). || از گرمی سوخته شدن چیزی و کاهیدن. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || سوختن. احتراق از گرما. ( از اقرب الموارد ). || سوزانیدن گرما چیزی را. ( از اقرب الموارد ). || داخل شدن ماه در محاق. ( از متن اللغة ) ( از ذیل اقرب الموارد ). || به مرگ نزدیک شدن کسی. ( از ذیل اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

نیست شدن . پاک شدن

پیشنهاد کاربران

بپرس