اَمبوبیدن = پهل کردن.
انبوب. [ اَم ْ ] ( اِ ) فرش و بساط و گستردنی . ( برهان قاطع ) ( هفت قلزم ) ( از انجمن آرا ) ( از آنندراج ) . بستر و فراش و خوابگاه. ( ناظم الاطباء ) . || سماط. ( هفت قلزم ) . || بالین. || بوریا و حصیر. ( ناظم الاطباء ) .
انبوب. [ اَم ْ ] ( اِ ) فرش و بساط و گستردنی . ( برهان قاطع ) ( هفت قلزم ) ( از انجمن آرا ) ( از آنندراج ) . بستر و فراش و خوابگاه. ( ناظم الاطباء ) . || سماط. ( هفت قلزم ) . || بالین. || بوریا و حصیر. ( ناظم الاطباء ) .