امبر

لغت نامه دهخدا

امبر. [ اَ ب ُ ] ( اِ ) ابزاری آهنین و دارای دو شاخه بلند سرپهن که انگشت و هرچیز افروخته را بدان گیرند. ( ناظم الاطباء ). رجوع به انبر شود.

امبر. [ اُ ] ( فرانسوی ، اِ ) نوعی از ماهی آزاد که بواسطه دهان کوچکش از دیگر انواع تشخیص داده میشود و در آبهای شیرین زندگی میکند. ( از لاروس بزرگ ).

امبر. [ اَ ب َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان پایین ولایت بخش حومه شهرستان تربت حیدریه ، واقع در 21 هزارگزی تربت حیدریه و 8 هزارگزی باختر شوسه عمومی تربت حیدریه به رشخوار. در جلگه قرار گرفته و هوایش معتدل و دارای 20 تن سکنه است. آب آن از قنات تأمین میشود. محصولش غلات و پنبه و شغل مردم کشاورزی است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).

فرهنگ فارسی

دهی است از دهستان پایین ولایت بخش حومه شهرستان تربت حیدریه .

واژه نامه بختیاریکا

( اَمبَر ) چوب نوک تیزی که در بازی امبر سُک برزمین کوبیده می شود.

دانشنامه عمومی

آمبر. آمبر ( به فرانسوی: Ambres ) یک کمون در فرانسه است که در تارن واقع شده است. [ ۱] رودخانه دادو در این کمونی به رودخانه آگو می پیوندد.
امبرس ۱۹٫۱۱ کیلومترمربع مساحت و ۸۴۷ نفر جمعیت دارد و ۲۰۱ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.
عکس آمبرعکس آمبر

آمبر (کمون). آمبر ( به فرانسوی: ɑ̃bɛʁ]Ambert] ) یک کمون در فرانسه است که در Canton of Ambert واقع شده است. [ ۱]
آمبر ۶۰٫۴۸ کیلومترمربع مساحت و ۶٬۹۶۲ نفر جمعیت دارد و ۵۲۷ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.
عکس آمبر (کمون)عکس آمبر (کمون)عکس آمبر (کمون)

امبر ( به فرانسوی: Amberre ) یک کمون در فرانسه است که در Canton of Mirebeau واقع شده است. [ ۱]
امبر ۱۵٫۶۳ کیلومترمربع مساحت و ۴۷۹ نفر جمعیت دارد.
عکس امبرعکس امبر
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

فارسی به عربی

حواری

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس نامهٔ باستان دکتر میر جلال الدین کزازی
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶

امبرامبرامبرامبر

بپرس