امازن

لغت نامه دهخدا

( آمازن ) آمازن. [ زُ] ( اِخ ) نام رودی بزرگ در آمریکای جنوبی ، و آن بزرگترین ِ رودهای جهان است.

فرهنگ فارسی

( آمازن ) زنان سکایی که مانند مردان به شکار مردن و جنگ رفتن عادت داشتند آریان مورخ گوید : آتروپات والی ماد وارد شده صد تن آمازن سواره برای اسکندر آورد این زنان به تیر و زوبین مسلح بودند و سپر هایشان مانند ماه مدور بود . گویند پستان راست اینان کوچکتر است و آنرا در حین جنگ مستور نمیدارند . اسکندر این آمازن ها را پس فرستاد زیرا می ترسید که که مقدونیان و خارجیان بناموسشان تجاوز کنند ولی بتوسط آنان بملکه شان پیغام فرستاد که او طفلی از اسکندر بدنیا خواهد آورد .
نام رودی بزرگ در آمریکای جنوبی

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ ریشه واژگان فارسی دکتر علی نورایی
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

امازنامازنامازنامازن