لغت نامه دهخدا
اماریت. [ اَم ْ ما ری ی َ ] ( ع مص جعلی ، اِمص ) فرماندهی. آمریت. ضد مأموریت و اطاعت. صاحب نفائس الفنون نویسد: نفس آدمی بحسب هوی و طبیعت و بحکم «ان النفس لامارة بالسوء» پیوسته خواهد که فرمانده بود نه فرمانبر و این صفت عین منازعت است با حق تعالی در الهیت و معبودیت. پس هرگاه که در نفس سالک صفت انقیاد اوامر الهی پدید آمد اماریت او به مأموریت مبدل شود و این تنازع و تمانع مرتفع گردد. ( از کتاب علم تصوف نفائس الفنون ).
فرهنگ فارسی
فرماندهی . ضد ماموریت و اطاعت