امارت دُنبُلی نام حکومتی محلی بوده است که از اواسط قرن دهم هـ. ق تا اوایل قرن سیزدهم هـ. ق گاهی مستقل و گاهی نیمه مستقل بر بخش هایی از دیاربکر و آذربایجان حکمرانی می کرد. اُمرای دُنبُلی از خوانین ایل دنبلی بودند، اما اصل و نسب آنان به درستی معلوم نیست. آنان خود را از نوادگان برمکیان می دانستند، ولی مستندات تاریخی اسلاف ایشان را از نقباء و مرشدین متصوفه و مشایخ سلسلهٔ بکتاشیه معرفی می کند.
... [مشاهده متن کامل]
شرف خان بدلیسی در شرفنامه ( نخستین منبعی به طور مستقل به شرح تاریخ و جغرافیای قوم کرد پرداخته ) چنین آورده است: «عشایر دنبلی از ولایت بُختی آمده در مابین اکراد ایشان را دنبلی بُخت می خوانند. » منابع متاخر نسب امرای دنبلی را به برمکیان متصل می سازند. این دو فرضیه را نمی توان مغایر هم دانست، اما برای پذیرش انتساب دنبلیان به برامکه به مستندات و مدارک قوی تری نیاز است. ایل دنبلی که امرای دنبلی از بین آنها بوده اند، یکی از ایلات کرد است که در نواحی خوی و سلماس سکنی داشته و به زبان ترکی آذربایجانی صحبت میکنند.
بدلیسی در شرفنامه، هنگام تقسیم بندی حکام کردستان به سه طبقه «سلاطین، امرای بزرگ و سایر امرا» امرای دنبلی را در دسته سوم، یعنی پایین ترین رده ذکر می کند و اشارات مختصری به ترقی برخی اعضای این خاندان در روزگار آق قویونلو و امارت آنان در ولایت حکاری دارد. در برابر برخی دیگر پیشینه این خاندان را به قرن چهارم هـ. ق می رسانند و بر این باورند که امرای دنبلی از این تاریخ تا زمان شیخ حیدر صفوی در آذربایجان و کردستان حکومت مستقل داشته اند و نخستین بار شمس الملک دنبلی که ممدوح خاقانی بوده است، شهر خوی را مقر حکومت خود قرار می دهد. مستندات تاریخی دربارهٔ امرای دنبلی تا پیش از آق قویونلوها، اندک و ناروشن است.
بنابه نوشته شرفنامه، شاه تهماسب یکم لقب «سلطان» و «اِلکای خوی» را به حاجی بیگ دنبلی نوادهٔ عیسی بیگ ( حاکم خوی ) داد و مأموریت حفاظت از مرز ایران و عثمانی در ناحیهٔ وان را به او سپرد. حاجی بیگ دنبلی در نتیجهٔ اختلافات دیرینه با عشیرهٔ کرد محمودی بارها با ایشان درگیر شد و در نهایت در یکی از یورش های محمودی ها در سال ۹۵۵ هـ. ق به قتل رسید. در این درگیری نیروهای عثمانی از محمودی ها حمایت می کردند. مدتی بعد دنبلیان از انقیاد تهماسب خارج شدند و برخلاف میل او عمل می کردند، در نتیجه تهماسب عدهٔ زیادی از آنان را به قتل رسانید. دنبلیان بر اثر این رفتار، به سلطان عثمانی پناه بردند. منصوربیگ دنبلی از نوادگان عیسی بیگ از طرف سلطان عثمانی به حکومت قطور گمارده شد و ایل دنبلی نیز بر گرد او جمع شدند. پس از منصور پسرش ولی بیگ به حکومت رسید.
... [مشاهده متن کامل]
شرف خان بدلیسی در شرفنامه ( نخستین منبعی به طور مستقل به شرح تاریخ و جغرافیای قوم کرد پرداخته ) چنین آورده است: «عشایر دنبلی از ولایت بُختی آمده در مابین اکراد ایشان را دنبلی بُخت می خوانند. » منابع متاخر نسب امرای دنبلی را به برمکیان متصل می سازند. این دو فرضیه را نمی توان مغایر هم دانست، اما برای پذیرش انتساب دنبلیان به برامکه به مستندات و مدارک قوی تری نیاز است. ایل دنبلی که امرای دنبلی از بین آنها بوده اند، یکی از ایلات کرد است که در نواحی خوی و سلماس سکنی داشته و به زبان ترکی آذربایجانی صحبت میکنند.
بدلیسی در شرفنامه، هنگام تقسیم بندی حکام کردستان به سه طبقه «سلاطین، امرای بزرگ و سایر امرا» امرای دنبلی را در دسته سوم، یعنی پایین ترین رده ذکر می کند و اشارات مختصری به ترقی برخی اعضای این خاندان در روزگار آق قویونلو و امارت آنان در ولایت حکاری دارد. در برابر برخی دیگر پیشینه این خاندان را به قرن چهارم هـ. ق می رسانند و بر این باورند که امرای دنبلی از این تاریخ تا زمان شیخ حیدر صفوی در آذربایجان و کردستان حکومت مستقل داشته اند و نخستین بار شمس الملک دنبلی که ممدوح خاقانی بوده است، شهر خوی را مقر حکومت خود قرار می دهد. مستندات تاریخی دربارهٔ امرای دنبلی تا پیش از آق قویونلوها، اندک و ناروشن است.
بنابه نوشته شرفنامه، شاه تهماسب یکم لقب «سلطان» و «اِلکای خوی» را به حاجی بیگ دنبلی نوادهٔ عیسی بیگ ( حاکم خوی ) داد و مأموریت حفاظت از مرز ایران و عثمانی در ناحیهٔ وان را به او سپرد. حاجی بیگ دنبلی در نتیجهٔ اختلافات دیرینه با عشیرهٔ کرد محمودی بارها با ایشان درگیر شد و در نهایت در یکی از یورش های محمودی ها در سال ۹۵۵ هـ. ق به قتل رسید. در این درگیری نیروهای عثمانی از محمودی ها حمایت می کردند. مدتی بعد دنبلیان از انقیاد تهماسب خارج شدند و برخلاف میل او عمل می کردند، در نتیجه تهماسب عدهٔ زیادی از آنان را به قتل رسانید. دنبلیان بر اثر این رفتار، به سلطان عثمانی پناه بردند. منصوربیگ دنبلی از نوادگان عیسی بیگ از طرف سلطان عثمانی به حکومت قطور گمارده شد و ایل دنبلی نیز بر گرد او جمع شدند. پس از منصور پسرش ولی بیگ به حکومت رسید.