اماده سازی

/~AmAdesAzi/

مترادف اماده سازی: ( آماده سازی ) بسیجیدن، تجهیز، تعبیه، تمهید، مهیاسازی

معنی انگلیسی:
equipment, homework, preparation, provision

فرهنگستان زبان و ادب

آماده سازی
{mise en place} [گردشگری و جهانگردی] آماده کردن وسایل و مواد خوراکی قبل از شروع آشپزی
{preparation} [علوم دارویی] فرایند ساخت و ترکیب دارو متـ . تهیه

جدول کلمات

آماده سازی
تدارک

مترادف ها

preparation (اسم)
تعبیه، تمهید، امایش، امادگی، تهیه، تدارک، اماده سازی، تهیه مقدمات، پستایش، امادش، اقدام مقدماتی

فارسی به عربی

تحضیر

پیشنهاد کاربران

تمرین
تمرینات
افنبوکف گ
مککو
آماده سازی: [ اصطلاح کتابداری]انجام کارهای جاری برای گذاشتن کتاب در قفسه ( مانند: مهر زدن - برچسب زدن - شماره بازیابی - چسباندن جیب کتاب - روکش کتاب - . . . )
Warm - up

بپرس