ام عود

لغت نامه دهخدا

ام عود. [ اُم ْ م ِ ؟ ] ( ع اِ مرکب ) کرش ( شکنبه ستور نشخوارزننده ). ( المرصع ) هزارلا. هزارخانه. ( در شکنبه گوسفند ). ( یادداشت مؤلف ) .

فرهنگ فارسی

کرش . هزارلا

پیشنهاد کاربران

بپرس