ام عمار

لغت نامه دهخدا

ام عمار. [ اُم ْ م ِ ع َ ] ( ع اِ مرکب ) مار. ( از المرصع ).

ام عمار. [ اُم ْ م ِ ع َم ْ ما ] ( اِخ ) دختر عمربن عبدالعزیز بود. رجوع به سیرة عمربن عبدالعزیز ص 275 شود.

ام عمار. [ اُم ْ م ِ ع َم ْ ما ] ( اِخ ) ( سمیة ) دختر خباط. از زنان صحابی بود که بطور پنهانی اسلام آوردو وقتی که مشرکان قریش آگاه شدند او را آزار دادند و ابوجهل وی را در حدود سال هفتم هجری کشت و او نخستین شهید در اسلام است. ( از اعلام زرکلی چ 1 ج 1 ص 394 ).

فرهنگ فارسی

دختر خباط از زنان صحابی بود

پیشنهاد کاربران

بپرس