ام الخیر
لغت نامه دهخدا
ام الخیر. [ اُم ْ مُل ْ خ َ ] ( اِخ ) بنت حریش بن سراقه یا رقیه. از تابعین زنان کوفه و بسخنوری و فصاحت و هوش معروف و ازطرفداران علی بن ابی طالب ( ع ) بود و در جنگ صفین لشکرعلی را بضد معاویه تهییج و ترغیب میکرده است. رجوع به ریحانة الادب ، ج 6 ص 219 و خیران حسان ج 1 ص 45 شود.
ام الخیر. [ اُم ْ مُل ْ خ َ ] ( اِخ ) جمال النساء بغدادی مکناة به ام الخیر. از زنان پرهیزگار و دانشمند و از محدثان عامه در قرن هفتم هجری است. در فقه و حدیث دستی داشته و افادات علمی میکرده است. به سال 640 هَ. ق. درگذشت. رجوع به ریحانة الادب ج 6 ص 219 و خیرات حسان ج 1 ص 89 شود.
ام الخیر. [ اُم ْ مُل ْ خ َ ] ( اِخ ) خدیجه ملقب به ضوء الصباح. از محدثان بوده و در انشا و حسن خط مهارت داشته است. به سال 730 هَ. ق. درگذشت. ( از ریحانة الادب ج 6 ص 220 ) ( خیرات حسان ج 1 ص 45 و ج 2 ص 139 ).
ام الخیر. [ اُم ْ مُل ْ خ َ ] ( اِخ ) رابعه عدویه مکناة به ام الخیر. از زنان نیکوکار بود.135 هَ. ق. درگذشت. رجوع به رابعه... شود.
ام الخیر. [ اُم ْ مُل ْ خ َ ] ( اِخ ) سلمی. دختر صخربن عمروبن کعب بن سعدبن تیم بن مرةبن کعب از صحابیات و مادر ابوبکر خلیفه اول بوده و عمر بسیار یافته است. از شوهرش ابوقحافه و از پسرش ابوبکر ارث برده است. ( از ریحانة الادب ج 6 ص 220 ) ( خیرات حسان ج 1 ص 47 ).
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید