الیت
لغت نامه دهخدا
الیت. [ اِ ی ُ ] ( اِخ ) توماس ستیرنس. شاعر و ادیب انگلیسی. وی اصلاً آمریکایی بود و در سن لوئی به سال 1888م. بدنیا آمد. او راست : کتاب قتل در کلیسیا که در سال 1948 م. به اخذ جایزه نوبل نایل شد.
الیت. [ اِ ی ُ ] ( اِخ ) جان. ملقب به حواری هندیان. مبلغ مذهبی پروتستان در آمریکا. وی در ویلفرد انگلستان بدنیا آمد ( 1604-1690 م. ).
الیت. [ اِ ی ُ ] ( اِخ ) جورج. نام مستعار مری آن اوانس . زن رمان نویس و رئالیست انگلیسی ( 1819-1880م. ). او راست : رمانهای ادم بد ، سایلس مارنر ،آسیاب در فلاس و جز آن.
الیت. [ اِ ی ُ ] ( اِخ ) جورج اگوست. ژنرال انگلیسی ( 1717 - 1790 م. ). وی از جبل الطارق بر ضد قوای فرانسه و اسپانیا دفاع کرد.
الیت. [ اَ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان کوهستان بخش کلاردشت شهرستان نوشهر واقع در 32 هزارگزی باختری مرزان آباد و 12 هزارگزی جنوب باختر شوسه چالوس - تهران. کوهستانی و سردسیر است. سکنه آن 380 تن شیعه هستند که به لهجه گیلکی فارسی سخن میگویند. آب آن از چشمه و محصول آن غلات ، ارزن و لبنیات و شغل مردم زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. زمستانها برای تعلیف احشام به قشلاق زوات چالوس میروند. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3 ).
الیة. [ اَل ْ ی َ ] ( ع اِ ) دنب و سرین یا پیه و گوشت سرین. ج ، اَلیات ، اَلایا. تثنیه آن اَلیان بی تاء. ( منتهی الارب ). گوشت یا پیهی که بر عَجُز گرد آید. ( از بحر الجواهر ). عجیزة. ( اقرب الموارد ). || گوشت بن انگشت نر. ( منتهی الارب ). گوشتی که در ضره ( گوشت بن انگشت خرد ) انگشت ابهام است. ( از بحر الجواهر ). گوشتی که در اصل ابهام باشد و آنچه در باطن کف مقابل خنصر بوجود آید ضرة است. ( از اقرب الموارد ). و رجوع به الیةالکف شود. || گوشت موشک ساق. ( از منتهی الارب ) ( از آنندراج ). عضله ساق. ( از متن اللغة ). || گرسنگی. مجاعة. || پاره ای از پیه. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از متن اللغة ).
- الیةالحافر ؛ دنباله سنب ستور. ( منتهی الارب ). الیةالحافر؛ مؤخره. ( اقرب الموارد ).
- الیةالحمل ؛ پروین ( ستاره ). ثریا. ( دزی ج 1 ).
الیة. [ اِل ْ ی َ ] ( ع اِ ) جانب. گویند: جاء من الیة نفسه ؛ یعنی خودش آمدبی آنکه وادارش کنند. ( از متن اللغة ). در حدیث آمده : لایقام الرجل من مجلسه حتی یقوم من الیة نفسه ؛ ای من قبل نفسه من غیر أن یزعج او یقام. ( ناظم الاطباء ).بیشتر بخوانید ...
فرهنگ فارسی
گویش مازنی
پیشنهاد کاربران
حاجی آقا اسفندیار
پسران ( منصور خان. صالح. . . . . )
صالح جد تیره صالح حاجی خلیلی منجزی
منصور خان جد تیره توپایی خلیلی منجزی
پسران ( منصور خان. صالح. . . . . )
صالح جد تیره صالح حاجی خلیلی منجزی
منصور خان جد تیره توپایی خلیلی منجزی
شجرنامه تیره بزرگ شاه منصوروند
شاخه تیره توپایی خلیلی پلنگ
خلیل خان ایل بیگی بختیاروند ایلخان
شاه منصور خان بختیاروند ایلخان
کلا رستم خان آقاسی
. .
. .
. . .
. . .
... [مشاهده متن کامل]
. . .
منصور خان
ذوالفقار خان
علی پناه توپایی
محمد طاهر
محمد تقی
حسین
حسن
وحید
بهداد
کلا رستم خان آقاسی ( کلارستاق )
شاخه تیره توپایی خلیلی پلنگ
خلیل خان ایل بیگی بختیاروند ایلخان
شاه منصور خان بختیاروند ایلخان
کلا رستم خان آقاسی
. .
. .
. . .
. . .
... [مشاهده متن کامل]
. . .
منصور خان
ذوالفقار خان
علی پناه توپایی
محمد طاهر
محمد تقی
حسین
حسن
وحید
بهداد
کلا رستم خان آقاسی ( کلارستاق )
ایل بزرگ لر بختیاروند ( بهداروند ::بهادروند. بیداروند )
ساکن در خوزستان. چهارمحال بختیاری. بوشهر. فارس. کرمان. اصفهان
. لرستان . لرستان پشتکوه*ایلام*
. کرمانشاه *کرمانجاه*. کهگیلویه
. مرکزی. همدان. خراسان شمالی
... [مشاهده متن کامل]
. تهران. آذربایجان شرقی و غربی. اردبیل. مازندران. سمنان. خراسان رضوی. . . .
تیره توپایی ( تپایی ) طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل کر منجزی بهداروند ( کرمنجی ) از ایل بزرگ لر بختیاروند
تیره هارونی طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ
تیره رستمی طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ
تیره صالح حاجی ( صالح پسر حاجی اسفندیار خان ) طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ
****
ایل حسنکیفا ایل بزرگ لر بختیاروند
طوایف::
مهرانی
محلبی
خندقی
شوهان
کردلی بزرگ
کردلی کوچک
رشان ( رشوند. رشنو )
آسترکی
کشکی ( کی اشکی )
جلکان
بجنوی ( بجنوردی )
شقاقی ( شکاکی. شاقی. شاکی )
. . .
. . .
. . .
. . .
ایل حسنکیفا از ایل بزرگ لر بختیاروند ( حسنکی )
تیره
کلار ( کلهر. کی لر )
کاید
کیوری
کلوری
حیدری
کاید جعفر ( زفر. جافر )
کی وران ( گهوران. گوران. گورنو. کیوران )
***
طایفه گوران لر بختیاری
تیره گوران ایل حسنکیفا ایل بزرگ لر بهادروند ( بهداروند. بختیاروند. بیداروند )
طایفه زعفرانلو حسنانلو بهادرلو
شهر کلاردشت مازندران
منطقه حسن کیف مازندران
منطقه چال چهل اوس ( چال چهل آب. چالوس. چلو. چلاو ) شهر اندیکا شهرستان مسجدسلیمان
تیره هارونی طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ
منطقه هارون کلا و رینه کوه در بخش
آب ماهیک شهر لالی شهرستان مسجدسلیمان
منطقه هارون کلا و شهر رینه مازندران
طایفه کشکی بختیاروند
طایفه شاکی بختیاروند
طایفه آسترکی بختیاروند
شهر جلکان بختیاروند خوزستان
کوه کلار بختیاری
ساکن در خوزستان. چهارمحال بختیاری. بوشهر. فارس. کرمان. اصفهان
. لرستان . لرستان پشتکوه*ایلام*
. کرمانشاه *کرمانجاه*. کهگیلویه
. مرکزی. همدان. خراسان شمالی
... [مشاهده متن کامل]
. تهران. آذربایجان شرقی و غربی. اردبیل. مازندران. سمنان. خراسان رضوی. . . .
تیره توپایی ( تپایی ) طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل کر منجزی بهداروند ( کرمنجی ) از ایل بزرگ لر بختیاروند
تیره هارونی طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ
تیره رستمی طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ
تیره صالح حاجی ( صالح پسر حاجی اسفندیار خان ) طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ
****
ایل حسنکیفا ایل بزرگ لر بختیاروند
طوایف::
مهرانی
محلبی
خندقی
شوهان
کردلی بزرگ
کردلی کوچک
رشان ( رشوند. رشنو )
آسترکی
کشکی ( کی اشکی )
جلکان
بجنوی ( بجنوردی )
شقاقی ( شکاکی. شاقی. شاکی )
. . .
. . .
. . .
. . .
ایل حسنکیفا از ایل بزرگ لر بختیاروند ( حسنکی )
تیره
کلار ( کلهر. کی لر )
کاید
کیوری
کلوری
حیدری
کاید جعفر ( زفر. جافر )
کی وران ( گهوران. گوران. گورنو. کیوران )
***
طایفه گوران لر بختیاری
تیره گوران ایل حسنکیفا ایل بزرگ لر بهادروند ( بهداروند. بختیاروند. بیداروند )
طایفه زعفرانلو حسنانلو بهادرلو
شهر کلاردشت مازندران
منطقه حسن کیف مازندران
منطقه چال چهل اوس ( چال چهل آب. چالوس. چلو. چلاو ) شهر اندیکا شهرستان مسجدسلیمان
تیره هارونی طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ
منطقه هارون کلا و رینه کوه در بخش
آب ماهیک شهر لالی شهرستان مسجدسلیمان
منطقه هارون کلا و شهر رینه مازندران
طایفه کشکی بختیاروند
طایفه شاکی بختیاروند
طایفه آسترکی بختیاروند
شهر جلکان بختیاروند خوزستان
کوه کلار بختیاری
گروه نخبگان