[ویکی الکتاب] ریشه کلمه:
کیل (۱۶ بار)
پیمانه کردن. راغب آنرا پیمانه کردن طعام گفته، در اقرب الموارد گوید: بیشتر در پیمانه طعام باشد. اگر گوییم «کِلْتُهُ الطَّعامَ» یعنی به او کیل دادم و اگر گوییم:«اِکْتَلْتُ عَلَیْه» یعنی از او کیل گرفتم. وهرگاه گوییم: «کِلْتُ لَهُ الطَّعامَ» یعنی به پیمانه کردن طعام از برای او مباشرت کردم. . چون از مردم کیل گیرند تمام گیرند و چون به مردم کیل دهند یا وزن کنند کم کنند. . برادرمان را با ما بفرست تا کیل بگیریم. کیل مصدر و به معنی آلت کیل نیز آمده است. مثل . پیمانه و ترازو را به عدالت تمام کنید. مکیال: اسم آلت است یعنی پیمانه .
کیل (۱۶ بار)
پیمانه کردن. راغب آنرا پیمانه کردن طعام گفته، در اقرب الموارد گوید: بیشتر در پیمانه طعام باشد. اگر گوییم «کِلْتُهُ الطَّعامَ» یعنی به او کیل دادم و اگر گوییم:«اِکْتَلْتُ عَلَیْه» یعنی از او کیل گرفتم. وهرگاه گوییم: «کِلْتُ لَهُ الطَّعامَ» یعنی به پیمانه کردن طعام از برای او مباشرت کردم. . چون از مردم کیل گیرند تمام گیرند و چون به مردم کیل دهند یا وزن کنند کم کنند. . برادرمان را با ما بفرست تا کیل بگیریم. کیل مصدر و به معنی آلت کیل نیز آمده است. مثل . پیمانه و ترازو را به عدالت تمام کنید. مکیال: اسم آلت است یعنی پیمانه .
wikialkb: الْکَیْل