الکلی
/~alkoli/
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
الکلی. [ اَ ک ُ ] ( ص نسبی ) منسوب به الکل. || آنکه مشروبهای الکلی بسیار آشامد.
فرهنگ فارسی
( صفت ) ۱ - شخصی که معتاد بنوشیدن الکل باشد : مشروبات (نوشابه های ) الکلی . ۲ - آنچه با الکل سوزد : چراغ الکلی .
فرهنگ عمید
۲. آنچه دارای الکل باشد: نوشیدنی الکلی.
۳. آغشته به الکل: دستم الکلی شد.
مترادف ها
الکلی، دارای الکل
الکلی، ابدار، پر پشت، با شکوه، شاداب، پر اب
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
باده پرست . [ دَ / دِ پ َ رَ ] ( نف مرکب ) بسیار میخواره . ( ناظم الاطباء ) . کنایه از دائم الخمر. ( آنندراج ) . بسیار میخوار را گویند. می پرست . بنده ٔ می :
بپیری بمستی میازید دست
نه نیکو بود پیر باده پرست .
... [مشاهده متن کامل]
فردوسی .
شه بامّید ماست باده پرست
من قلم دارم و تو تیغ بدست .
نظامی .
عاشقی را که چنین باده ٔ شبگیر دهند
کافر عشق بود گرنشود باده پرست .
حافظ.
کمر کوه کمست از کمر مور اینجا
ناامید از در رحمت مشو ای باده پرست .
حافظ.
بپیری بمستی میازید دست
نه نیکو بود پیر باده پرست .
... [مشاهده متن کامل]
فردوسی .
شه بامّید ماست باده پرست
من قلم دارم و تو تیغ بدست .
نظامی .
عاشقی را که چنین باده ٔ شبگیر دهند
کافر عشق بود گرنشود باده پرست .
حافظ.
کمر کوه کمست از کمر مور اینجا
ناامید از در رحمت مشو ای باده پرست .
حافظ.
سکیر. [ س ِک ْ کی ] ( ع ص ) همیشه مست . ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( مهذب الاسماء ) .
متغفق . [ م ُ ت َ غ َف ْ ف ِ ] ( ع ص ) همه روز شراب خورنده . ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) . و رجوع به تغفق شود.
متمهق . [ م ُ ت َ م َهَْ هَِ ] ( ع ص ) کسی که شراب بسیار خورد و هر ساعت شراب نوشد. ( ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) . و رجوع به تمهق شود.
مست کاره. [ م َ رَ / رِ ] ( ص مرکب ) همیشه مست و دائم الخمر. ( ناظم الاطباء ) . مست کار. رجوع به مست کار شود. || ( اِ مرکب ) می انگبین. سَکَر. ( زمخشری ) .
مِیباره
- شرابی تلنگی ؛ از اتباع، شرابخوار دائم. ( یادداشت مؤلف ) .
دوستان عزیز
آلکلی یا آلکلو یکی از طوایف بزرگ و جنگاور گندزلو میباشد که در کتاب سفرنامه سِر هنری لایارد از آنهابنام علی کالو نام برده که در کتاب خود ازمرادخان بعنوان بزرگ آلکلی ها وخان گندزلوها و متحد محمدتقی خان چهارلنگ نام برده است که با تعداد اندکی از جنگاوران گندزلو دویست نفر از اعراب که قصد غارت آبادیهای گندزلو را داشتند و تعداد انها بسیار زیاد بود را قتل عام کرد و در محل فعلی روستای گوریه دفن نموده که همین کار باعث ثبت این محل بنام گوریه شده است از دیگر بزرگان این طایفه میتوان به سردار نور محمد آقای شیرکُش همرزم مرادخان و از سرداران جنگ با روسها نام برد که از عباس میرزا نشان لیاقت دریافت کردند دیگر بزرگان این طایفه آ بروجعلی و آ عوضعلی از سرداران سپاه نادر میتوان نام برد
... [مشاهده متن کامل]
طبق گفته احمد کسروی ، سکونت گاه فعلی آلکلی ها روستای پرچستان آلکلی و دِه بلیتی ( تل هوا ) که اکنون به منطقه دروازه مشهور است
آلکلی یا آلکلو یکی از طوایف بزرگ و جنگاور گندزلو میباشد که در کتاب سفرنامه سِر هنری لایارد از آنهابنام علی کالو نام برده که در کتاب خود ازمرادخان بعنوان بزرگ آلکلی ها وخان گندزلوها و متحد محمدتقی خان چهارلنگ نام برده است که با تعداد اندکی از جنگاوران گندزلو دویست نفر از اعراب که قصد غارت آبادیهای گندزلو را داشتند و تعداد انها بسیار زیاد بود را قتل عام کرد و در محل فعلی روستای گوریه دفن نموده که همین کار باعث ثبت این محل بنام گوریه شده است از دیگر بزرگان این طایفه میتوان به سردار نور محمد آقای شیرکُش همرزم مرادخان و از سرداران جنگ با روسها نام برد که از عباس میرزا نشان لیاقت دریافت کردند دیگر بزرگان این طایفه آ بروجعلی و آ عوضعلی از سرداران سپاه نادر میتوان نام برد
... [مشاهده متن کامل]
طبق گفته احمد کسروی ، سکونت گاه فعلی آلکلی ها روستای پرچستان آلکلی و دِه بلیتی ( تل هوا ) که اکنون به منطقه دروازه مشهور است
طایفه آلکلی ایل کیانرسی چهارلنگ ایل لر بختیاری
( آلی کلی. عالی کلی )
ساکن در اصفهان. مسجدسلیمان. شوشتر
منطقه آه کل در شمال چهارمال بختیاری
شاهمراد خان آلکلی از سرداران کریم خان زند
( آلی کلی. عالی کلی )
ساکن در اصفهان. مسجدسلیمان. شوشتر
منطقه آه کل در شمال چهارمال بختیاری
شاهمراد خان آلکلی از سرداران کریم خان زند
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)