[ویکی نور] الکشف و البیان معروف به «تفسیر ثعلبی» تألیف ابواسحاق احمد بن محمد ثعلبی نیشابوری (متوفی 427ق)، از تفاسیر مأثور به شمار می آید و برخی نیز به سبب آن که مباحثی نظری و علمی را دربر دارد آن را از تفاسیر عقلی دانسته اند. این تفسیر به زبان عربی در چندین مجلد بوده است و هم اکنون به طور کامل تمام مجلدات آن در دسترس نمی باشد.
ثعلبی قرآن را بر اساس آنچه از پیشینیان به او رسیده تفسیر کرده و به مباحث گوناگون پرداخته است. وی در مقدمه تصریح به این دارد که تفسیر او عصاره حدوداً یکصد کتاب و نقل اقوال شفاهی سیصد تن از مشایخ اوست و در چهارده مقوله سخن گفته است. بسائط و مقدمات، عدد و تنزلات، قصص و نزولات، وجوه و قرائات، علل و احتجاجات، عربیت و لغات، اعراب و موازنات، تفسیر و تأویلات، معانی و جهات، غوامض و مشکلات، احکام و فقهیات، حکم و اشارات، فضائل و کرامات و اخبار و متعلقات. وی آنها را بدون باب بندی مطرح کرده، نام آن را «الکشف و البیان عن تفسیر القرآن» نهاده است.
و نیز در مقدمه، مفسران قرآن را به چند دسته تقسیم می نماید: 1-فرقه اهل بدعت و اهواء. 2-دسته ای که نیکو نوشتند اما اقوال و بدعت های باطل را با بیانات پیشینیان صالح مخلوط کردند. 3-دسته ای که به نقل روایت بسنده کرده و درایت و نقد را پیشه نکرده اند. 4-دسته ای که اسناد روایات را حذف کرده و از کتب و دفاتر نقل کرده اند، بدین جهت تألیفاتشان بر اساس حافظه و ذهنیات آنهاست و گفتار صحیح و غیرصحیح و متقن و واهی را بهم آمیخته است. 5-دسته ای که خوب و متقن نوشته اند اما با نقل کثرت طرق و روایات، تألیفات را پرحجم کرده اند. 6-عده ای نیز تفسیر را از احکام و بیان حلال و حرام، حل مشکلات تفسیری و رد بر اهل شبهه، مجزا کرده اند و به این امور نپرداخته اند. ثعلبی هیچکدام از اینها را کامل نمی داند و به همین جهت اقدام به تألیف تفسیر نمود.
وی هنگام تفسیر آیات به تفصیل به مسائل نحو و ادب می پردازد، که گستردگی دانش او را در این زمینه می رساند؛ به عنوان نمونه، در تفسیر آیه 90 سوره بقره «بئسما اشتروا به...» به طور گسترده درباره واژه های «نعم» و «بئس» سخن می گوید و عمیقاً درباره آنها بحث و ریشه یابی می نماید.
مفردات آیات قرآنی را از لحاظ زبانی و مصدر اشتقاق و صرف مورد بررسی قرار می دهد و در روشن تر ساختن معانی آنها به شعر عربی استناد می کند. در تفسیر سوره 117 بقره از لفظ «ینعق» تحلیل دقیقی ارائه داده، صرف وجود مختلف آن را بیان می دارد.
یکی دیگر از جلوه های این تفسیر پرداختن به مباحث فقهی است، در مورد آیات احکام، مباحث فقهی را در سطحی گسترده مطرح می سازد، اقوال، اختلاف نظرات، ادله و جمیع اطراف مسئله را بررسی می کند، چنانچه گاه از حوصله تفسیر بیرون است؛ به عنوان نمونه در آیه 11 سوره نساء بحث ارث، سهم ها و طبقات مختلف آن را مطرح می نماید، و نیز در مباحثی از قبیل: «نکاح متعه» «کبائر»، «لمس نساء»،«تیمم» به تفصیل سخن می گوید.
ثعلبی قرآن را بر اساس آنچه از پیشینیان به او رسیده تفسیر کرده و به مباحث گوناگون پرداخته است. وی در مقدمه تصریح به این دارد که تفسیر او عصاره حدوداً یکصد کتاب و نقل اقوال شفاهی سیصد تن از مشایخ اوست و در چهارده مقوله سخن گفته است. بسائط و مقدمات، عدد و تنزلات، قصص و نزولات، وجوه و قرائات، علل و احتجاجات، عربیت و لغات، اعراب و موازنات، تفسیر و تأویلات، معانی و جهات، غوامض و مشکلات، احکام و فقهیات، حکم و اشارات، فضائل و کرامات و اخبار و متعلقات. وی آنها را بدون باب بندی مطرح کرده، نام آن را «الکشف و البیان عن تفسیر القرآن» نهاده است.
و نیز در مقدمه، مفسران قرآن را به چند دسته تقسیم می نماید: 1-فرقه اهل بدعت و اهواء. 2-دسته ای که نیکو نوشتند اما اقوال و بدعت های باطل را با بیانات پیشینیان صالح مخلوط کردند. 3-دسته ای که به نقل روایت بسنده کرده و درایت و نقد را پیشه نکرده اند. 4-دسته ای که اسناد روایات را حذف کرده و از کتب و دفاتر نقل کرده اند، بدین جهت تألیفاتشان بر اساس حافظه و ذهنیات آنهاست و گفتار صحیح و غیرصحیح و متقن و واهی را بهم آمیخته است. 5-دسته ای که خوب و متقن نوشته اند اما با نقل کثرت طرق و روایات، تألیفات را پرحجم کرده اند. 6-عده ای نیز تفسیر را از احکام و بیان حلال و حرام، حل مشکلات تفسیری و رد بر اهل شبهه، مجزا کرده اند و به این امور نپرداخته اند. ثعلبی هیچکدام از اینها را کامل نمی داند و به همین جهت اقدام به تألیف تفسیر نمود.
وی هنگام تفسیر آیات به تفصیل به مسائل نحو و ادب می پردازد، که گستردگی دانش او را در این زمینه می رساند؛ به عنوان نمونه، در تفسیر آیه 90 سوره بقره «بئسما اشتروا به...» به طور گسترده درباره واژه های «نعم» و «بئس» سخن می گوید و عمیقاً درباره آنها بحث و ریشه یابی می نماید.
مفردات آیات قرآنی را از لحاظ زبانی و مصدر اشتقاق و صرف مورد بررسی قرار می دهد و در روشن تر ساختن معانی آنها به شعر عربی استناد می کند. در تفسیر سوره 117 بقره از لفظ «ینعق» تحلیل دقیقی ارائه داده، صرف وجود مختلف آن را بیان می دارد.
یکی دیگر از جلوه های این تفسیر پرداختن به مباحث فقهی است، در مورد آیات احکام، مباحث فقهی را در سطحی گسترده مطرح می سازد، اقوال، اختلاف نظرات، ادله و جمیع اطراف مسئله را بررسی می کند، چنانچه گاه از حوصله تفسیر بیرون است؛ به عنوان نمونه در آیه 11 سوره نساء بحث ارث، سهم ها و طبقات مختلف آن را مطرح می نماید، و نیز در مباحثی از قبیل: «نکاح متعه» «کبائر»، «لمس نساء»،«تیمم» به تفصیل سخن می گوید.
wikinoor: الکشف_و_البیان_المعروف_تفسیر_الثعلبی