الکتر

لغت نامه دهخدا

الکتر. [ اِ ل ِ ] ( اِخ ) نام دختر آگاممنن پادشاه شهر ارگوس از یونان قدیم. وی پس از کشته شدن پدرش جان برادرش ارست را از مرگ رهایی بخشید و بعد زن پیلاد یکی از دوستان برادرش گردید. این وقعه را شاعران قدیم یونان اسخیل و سوفوکل و برخی از شاعران اروپا بنظم آورده اند. رجوع به تمدن قدیم تألیف فوستل ترجمه نصراﷲ فلسفی ص 455 و فرهنگ اساطیریونان و رم ج 1 ص 275 و قاموس الاعلام ترکی ج 2 شود.

الکتر. [ اِ ل ِ ت ُ ] ( اِخ ) شاهزادگان آلمانی که حق انتخاب امپراتور را داشتند شماره آنان در زمان بول در شش تن بود ( 1356 م. ) و بعدها شماره آنان به 9 و 10 تن رسید ( 1803 م. ) این حق را ناپلئون اول به سال 1806 م. لغو کرد ولی هس کاسل نام آن را تا سال 1865 م. نگاه داشت.

فرهنگ فارسی

دختر آگاممنون و کلی تمنستر . وی به همراهی برادر خود ارست انتقام پدر خویش را گرفت انتقام الکتر به اشیل تراژدی معروف کوئفور ها را ( ۴۵۸ ق . م . ) الهام کرد و آن قسمتی از ارستی است . سوفوکلس ( حدود - ۴۲٠ ق . م . ) و اریپیدس ( حدود ۴۱۳ ق م . ) هر یک در تراژدی خود بنام [ الکتر ] همان موضوع را بحث کرده اند . در ادبیات فرانسوی ژیرودو [ الکتر ] را منتشر کرده ( ۱۹۳۷ م . ) .
شاهزادگان آلمانی که حق انتخاب امپراتور را داشتند .

پیشنهاد کاربران

بپرس