الک کردن


معنی انگلیسی:
screen, sift, to sift

لغت نامه دهخدا

الک کردن. [ اَ ل َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) بیختن. از الک گذراندن چیزی. رجوع به «الک » و کارآموزی داروسازی ص 42 شود.

فرهنگ فارسی

بیختن . از الک گذارندن چیزی

فرهنگستان زبان و ادب

{screening} [علوم و فنّاوری غذا] بیختن آرد برای جدا کردن ذرات خارجی بزرگ ترازحدمطلوب از آن

واژه نامه بختیاریکا

( اَلک کردن ) بیدِن؛ بیختن؛ بیزیدِن
سَر سَر کِردِن

مترادف ها

garble (فعل)
الک کردن، تحریف کردن

bunt (فعل)
زدن، توپ زدن، الک کردن

screen (فعل)
الک کردن، روی پرده افکندن، تور سیمی نصب کردن

sieve (فعل)
الک کردن، غربال کردن

sift (فعل)
الک کردن، وارسی کردن، غربال کردن، بیختن

فارسی به عربی

تدقیق , منخل

پیشنهاد کاربران

بیختن
در لری بختیاری
بیختن / الک کردن: بِ دِن، بِهدِن

بپرس