الوه
لغت نامه دهخدا
الوه. [ اَ ] ( اِ ) عقاب ( پرنده ) : ابراهیم چهار مرغ بگرفت گویندکه یکی کلنگ بود، دوم الوه ... ( تاریخ بلعمی ). رجوع به اله و آله و له شود.
فرهنگ فارسی
شهری است
پیشنهاد کاربران
عقاب ،
الموت=الوه �اله� موت�مود�
الموت=الوه �اله� موت�مود�
( آله، آلوه، الوه ) به چَم عقاب است.
این واژه پارسی است.
در شاخه آریا:
اوستایی: ARVA, ERRZA - THIA
پارسی باستان: ARDUTHIA
پهلوی: ALUH
کردی: HALU, ALEH, EYLO
سانسکریت:RJRA
... [مشاهده متن کامل]
واژگان همریشه در دیگر شاخه های هندواروپایی:
ارمنی: ARCTV
یونانی: AIGUPIOS
لاتین: AQUILA
فرانسه: AIGLE
اسپانیایی: AGUILA
ایتالیایی: AGUILA
رومانی: ACERD
پرتغالی: AGUIA
نکته: این واژه با واژه راست همریشه است.
پَسگشت ( =مرجع ) : چنانکه در برگه67 - 68 از نبیگِ ( فرهنگ ریشه های هند و اروپایی زبان پارسی ) امده است.
این واژه پارسی است.
در شاخه آریا:
اوستایی: ARVA, ERRZA - THIA
پارسی باستان: ARDUTHIA
پهلوی: ALUH
کردی: HALU, ALEH, EYLO
سانسکریت:RJRA
... [مشاهده متن کامل]
واژگان همریشه در دیگر شاخه های هندواروپایی:
ارمنی: ARCTV
یونانی: AIGUPIOS
لاتین: AQUILA
فرانسه: AIGLE
اسپانیایی: AGUILA
ایتالیایی: AGUILA
رومانی: ACERD
پرتغالی: AGUIA
نکته: این واژه با واژه راست همریشه است.
پَسگشت ( =مرجع ) : چنانکه در برگه67 - 68 از نبیگِ ( فرهنگ ریشه های هند و اروپایی زبان پارسی ) امده است.
آلوه : عقاب ( فرهنگ رشیدی، فرهنگ جهانگیری )
در پارسی به عقاب آلُه یا آلوه گفته می شود. ریشه این واژه در پارسی میانه āluh است.
در نامه پهلوی کارنامک ارتخشیر پاپکان ( کارنامه اردشیر بابکان ) در بخش ۱۴ بند ۱۲ آلوه به معنی عقاب بکار رفته است.
در پارسی به عقاب آلُه یا آلوه گفته می شود. ریشه این واژه در پارسی میانه āluh است.
در نامه پهلوی کارنامک ارتخشیر پاپکان ( کارنامه اردشیر بابکان ) در بخش ۱۴ بند ۱۲ آلوه به معنی عقاب بکار رفته است.