الوش
لغت نامه دهخدا
الوش. [ اُ ] ( ترکی ، اِ ) به واو غیرملفوظ لغت ترکی است ، بمعنی طعامی که از پیش امیران بنوکران دهند، و طعام پس مانده. ( از غیاث اللغات ) ( آنندراج ). ماحضر سفره سلطنتی. ( ناظم الاطباء ). || نصیب و حصه و قسمت.الش. ( فرهنگ نظام ذیل الش ). و رجوع به اُلُش شود.
الوش. [ ] ( اِخ ) بمعنی گروه مردم یا محل حیوانات درنده و آن محلی بود که بنی اسرائیل هنگام رفتن به سینا به آنجا وارد شدند. ( از قاموس کتاب مقدس ).
فرهنگ فارسی
بواو غیر ملفوظ لغت ترکی است
گویش مازنی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید