الوتر
لغت نامه دهخدا
الوتر. [ اِ ل ُ ت ِ ] ( اِخ ) نام دو تن از اعزه نصاری. ( از قاموس الاعلام ترکی ج 2 )
فرهنگ فارسی
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] ریشه کلمه:
وتر (۳ بار)
«وَتْر» به معنای تک و تنها است.
فرد. مقابل شَفْعْ و زوج . قسم به فجر و شبهای ده گانه و قسم به جفت و طاق. «وتر» در آیه به فتح واو و کسر آن خوانده شده و هر دو به یک معنی است. در مجمع فرموده: اصل آن به معنی قطع است فرد را از آن وتر گویند که از غیر قطع شده و تنها مانده است. * . وتر در آن به معنی نقص است «وَتَرَ مالَهُ وَ حَقَهُ: نَقَصَهُ اِیَّاهُ» در جوامع الجامع فرموده: آن از «وَتَرْتُ الرَّجُلَ» است یعنی از او کسی را کشتم و در واقع آن است که که او را از مال یا کسانش تنها گذاشتم و جدا کردم از رسول خدا«صلی الله علیه واله» منقول است «مَنْ فانَهُ صَلوةُ الْعَصْرِ فَکَاَنَّما وَتَرَ اَهْلَهُ وَ مالَهُ» هر که نماز عصر از او فوت شود گویی از اهل ومالش تنها مانده است معنی آیه چنین میشود: خدا با شماست و اعمال شما را تنها و بی ثواب نمی گذارد. عمل بی ثواب عمل تنها مانده است چه تعبیر شگفتی!!!. . تَتْری در اصل وَتْری است با واو، الف آن برای تأنیث میباشد زیرا رسل به اعتبار جماعت مونث است (کشاف و بیضاوی) وَتتْری به معنی پی درپی است یعنی فردی بعد از فردی معنی آیه: سپس پیامبران خود را پشت سرهم فرستادیم هر وقت با متی پیامبرشان آمد تکذیبش کردند. در مصباح گفته: «جاءوُ اَتتْری اَیْ مُتَتابِعینَ وَتْراً بَعْدَوَتْرٍ» در نهج البلاغه خطبه 163 در باره طاووس فرموده: «وَقَدْینحَسِرُمَنْ ریشِهِ وَیَعْری مِنْ لِباسِهِ فَیَسْقُطُ تَتْری وَ یَنْبُتُ تِباعاً» گاهی ازپرهایش کنار و از لباسش عریان میشود پرهایش پی درپی میافتد و پشت سر آن میروید. در اقرب الموارد گوید: صحیح آن است: تواتر بین اشیاء در صورتی صادق است که میان آنها مهلتی و فترتی بوده باشد و اگر متصل باشند آن را مدارکه گویند. علی هذا لفظ «تَتْرای» مفید آن است که میان پیامبران زمانهایی فاصله بوده است و «تتری» را تنوین «تَتْراً» و با الف «تَتْرا» هر دو خواندهاند.
وتر (۳ بار)
«وَتْر» به معنای تک و تنها است.
فرد. مقابل شَفْعْ و زوج . قسم به فجر و شبهای ده گانه و قسم به جفت و طاق. «وتر» در آیه به فتح واو و کسر آن خوانده شده و هر دو به یک معنی است. در مجمع فرموده: اصل آن به معنی قطع است فرد را از آن وتر گویند که از غیر قطع شده و تنها مانده است. * . وتر در آن به معنی نقص است «وَتَرَ مالَهُ وَ حَقَهُ: نَقَصَهُ اِیَّاهُ» در جوامع الجامع فرموده: آن از «وَتَرْتُ الرَّجُلَ» است یعنی از او کسی را کشتم و در واقع آن است که که او را از مال یا کسانش تنها گذاشتم و جدا کردم از رسول خدا«صلی الله علیه واله» منقول است «مَنْ فانَهُ صَلوةُ الْعَصْرِ فَکَاَنَّما وَتَرَ اَهْلَهُ وَ مالَهُ» هر که نماز عصر از او فوت شود گویی از اهل ومالش تنها مانده است معنی آیه چنین میشود: خدا با شماست و اعمال شما را تنها و بی ثواب نمی گذارد. عمل بی ثواب عمل تنها مانده است چه تعبیر شگفتی!!!. . تَتْری در اصل وَتْری است با واو، الف آن برای تأنیث میباشد زیرا رسل به اعتبار جماعت مونث است (کشاف و بیضاوی) وَتتْری به معنی پی درپی است یعنی فردی بعد از فردی معنی آیه: سپس پیامبران خود را پشت سرهم فرستادیم هر وقت با متی پیامبرشان آمد تکذیبش کردند. در مصباح گفته: «جاءوُ اَتتْری اَیْ مُتَتابِعینَ وَتْراً بَعْدَوَتْرٍ» در نهج البلاغه خطبه 163 در باره طاووس فرموده: «وَقَدْینحَسِرُمَنْ ریشِهِ وَیَعْری مِنْ لِباسِهِ فَیَسْقُطُ تَتْری وَ یَنْبُتُ تِباعاً» گاهی ازپرهایش کنار و از لباسش عریان میشود پرهایش پی درپی میافتد و پشت سر آن میروید. در اقرب الموارد گوید: صحیح آن است: تواتر بین اشیاء در صورتی صادق است که میان آنها مهلتی و فترتی بوده باشد و اگر متصل باشند آن را مدارکه گویند. علی هذا لفظ «تَتْرای» مفید آن است که میان پیامبران زمانهایی فاصله بوده است و «تتری» را تنوین «تَتْراً» و با الف «تَتْرا» هر دو خواندهاند.
wikialkb: الْوَتْر
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید