الواه

لغت نامه دهخدا

( آلواه ) آلواه. [ آل ْ ] ( اِ ) وُج.فرژ. اگیر. عودالوج. عودالولوج. رجوع به وُج شود.
الواه. [ اَل ْ ] ( اِ ) گیاهی است بهاری که آنرا اگر و در عربی وَج گویند. ( از فرهنگ شعوری ج 1 ورق 128 ب ). رجوع به «اگر» و «وج » شود.

فرهنگ فارسی

گیاهی است بهاری که آنرا اگر و در عربی و ج گویند .

پیشنهاد کاربران

بپرس