الواقفیه

دانشنامه اسلامی

[ویکی نور] الواقفیة دراسة تحلیلیة از آثار ارزنده ریاض محمد حبیب ناصری است که در آن، فرقه انحرافی واقفی ها را از نظر روایی، رجالی و تاریخی به صورت مستند و تحلیلی بررسی کرده است.
این کتاب با مقدمه مختصری از ناشر و بدون مقدمه نویسنده و در ده فصل به ترتیب ذیل تنظیم شده است: فصل 1- مقدمات (شامل: هدف تألیف، مقصود از واقفیه، اقسام وقف، نظری بر پیدایش اختلاف و نقش امامت در آن، علت اینکه واقفیه به نام «الکلاب الممطورة» (سگهای باران خورده) نامیده شده اند، خبر دادن أئمّه(ع) از وقوع وقف قبل از پیدایش واقفیه و تفاوت واقفیه و فطحیه از نظر اعتقادی)؛ فصل 2- واقفیه در تاریخ اسلام؛ فصل 3- عوامل وقف؛ فصل 4- چند بحث (شامل: امام کاظم(ع) در چند سطر و امامت و عبادت و اخلاق او، امام کاظم(ع) و مصیبت و گرفتاریش در بین طاغوتها و یارانش، امام رضا(ع) در چند سطر، پدیده کثرت روایات در مورد زیارت قبر امام رضا(ع) و تحلیل ابعاد این پدیده)؛ فصل 5- روش مقابله؛ فصل 6- روایات واقفیه در ترازوی سنجش؛ فصل 7- درباره وکیل؛ فصل 8- درباره فرقه واقفیه؛ فصل 9- نقشها و حرکتها و فصل 10- مطالبی درباره واقفیه (واقفی هایی که وقفشان ثابت شد ولی برگشتند و واقفی هایی که وقفشان ثابت شد ولی برگشتشان ثابت نشد). نویسنده در این اثر از روش تحلیلی، روایی، تاریخی استفاده کرده است.
درباره محتوای این اثر چند نکته گفتنی است:
نویسنده، وقف به معنای واقفی گری را به سه قسم تقسیم کرده است: 1- وقف عادی و ساده تابع احساسات، 2- وقف اعتقادی همراه با تأویل و ایهام، 3- وقف برنامه ریزی شده همراه با انگیزه های قبلی و سازماندهی شده. نویسنده محترم بر آن است که همه یا اکثر کسانی که در دو قسم اول و دوم قرار گرفتند، هر چند در آغاز گرفتار و منحرف شدند ولی بعد از مدتی آگاه شدند و از واقفی گری برگشتند و توبه کردند، و امّا منحرفان اصلی که خطری برای اساس تشیع شمرده شدند و اهل بیت(ع) با آنان مبارزه کردند و آنان را کافر، مشرک، زندیق و جهنمی شمردند، عبارت از همان کسانی بودند که در قسم سوم قرار گرفتند.
نویسنده در مورد سبب نامگذاری این فرقه به (سگهای باران خورده)، نوشته است: أئمه اطهار(ع) چون احساس می کردند که این فرقه برای اساس تشیع خطرساز است و واقفی ها برای رسیدن به مطامع دنیوی می کوشند که خیالات پلید خود را در بین مردم تبلیغ کنند، با این فرقه منحرف (واقفیه) به صورت صریح و شدید مقابله کردند و همین روش در بین شاگردان أئمه(ع) هم منعکس شد و آنان هم به مبارزه علنی پرداختند. روزی علی بن اسماعیل میثمی و یونس بن عبدالرحمن با یکی از واقفی ها مناظره کردند و بحثشان شدید شد و به اوج خود رسید؛ در این هنگام علی بن اسماعیل میثمی به آن واقفی گفت: «ما أنتم إلّا کلابٌ ممطورة»: شما جز سگانی باران خورده نیستید! منظورش این بود که شما از مردار متعفن ترید! و این لقب بر روی واقفی ها ماند و اکنون با همین لقب شناخته می شوند و اگر در مورد کسی گفته شود که «إنّه ممطورٌ». فهمیده می شود که او واقفی است و بر امامت حضرت امام موسی کاظم(ع) توقف کرده است.

پیشنهاد کاربران