الهیّاتِ طبیعی (Natural Theology)
در مسیحیت، معرفت دربارۀ خدا از روی جهان آفرینش، با استفاده از عقل و استدلال. توماس آکوئیناس نخستین متأله بزرگ قائل به الهیات طبیعی بود. در ۱۸۷۰ این نوع الهیات در «اولین شورای واتیکان» به صورت بخشی از اصول معتقدات کاتولیک رومی درآمد. هدف الهیات طبیعی آن است که وجود خدا را ثابت کند. این هدف با استفاده از شش برهان عمده دنبال می شود: ۱. برهانِ متکی بر فطرت انسانی یا توافق همگانی (عمومیت اعتقاد دینی گواه بر این است که این اعتقاد در فطرت ما نقش بسته است)؛ ۲. برهان حدوث یا کیهان شناختی (جهان به منزلۀ حادث باید علت نخستین برای آن وجود داشته باشد)؛ ۳. برهان علت غایی، یا برهان «اتقان صنع»، یا برهان متکی بر طرح یا برهان نظم؛ ۴. برهان هستی شناختیِ انسلم قدیس (که اعتقاد را بر پایۀ این گفته قرار می دهد که «باید چیزی وجود داشته باشد که نتوان چیزی بزرگ تر از آن را تصور کرد»؛ صورت کامل تر این برهان همان برهان صدیقین است. ۵. برهانِ متکی بر حس اخلاقی انسان که آن هم مبتنی بر فطرت اخلاقی انسان است؛ ۶. برهانِ متکی بر طرحِ موجود در تاریخ. آکوئیناس دومین و سومین برهان را در برهان های پنج گانۀ خود راجع به اثبات وجود خدا به تفصیل شرح داده است. در دوره های جدیدتر مجادلۀ چشمگیری در زمینۀ صحت و اعتبار الهیات طبیعی جریان داشته است، به ویژه میان امیل برونر، که بر آن بود از ملاحظۀ جهان آفرینش می توان به شناختی دربارۀ خدا دست یافت و این امر یکی از اجزای ضروری تفکر مسیحی است و کارل بارت که بر این نظر تأکید داشت که توانایی های آدمی، به خصوص نیروی عقل انسان، چنان به گناه آلوده شده اند که نمی توانند چیزی دربارۀ خدا به ما بیاموزند، خدایی که فقط از طریق «عیسی مسیح» و «کلام الله» شناختنی است.
در مسیحیت، معرفت دربارۀ خدا از روی جهان آفرینش، با استفاده از عقل و استدلال. توماس آکوئیناس نخستین متأله بزرگ قائل به الهیات طبیعی بود. در ۱۸۷۰ این نوع الهیات در «اولین شورای واتیکان» به صورت بخشی از اصول معتقدات کاتولیک رومی درآمد. هدف الهیات طبیعی آن است که وجود خدا را ثابت کند. این هدف با استفاده از شش برهان عمده دنبال می شود: ۱. برهانِ متکی بر فطرت انسانی یا توافق همگانی (عمومیت اعتقاد دینی گواه بر این است که این اعتقاد در فطرت ما نقش بسته است)؛ ۲. برهان حدوث یا کیهان شناختی (جهان به منزلۀ حادث باید علت نخستین برای آن وجود داشته باشد)؛ ۳. برهان علت غایی، یا برهان «اتقان صنع»، یا برهان متکی بر طرح یا برهان نظم؛ ۴. برهان هستی شناختیِ انسلم قدیس (که اعتقاد را بر پایۀ این گفته قرار می دهد که «باید چیزی وجود داشته باشد که نتوان چیزی بزرگ تر از آن را تصور کرد»؛ صورت کامل تر این برهان همان برهان صدیقین است. ۵. برهانِ متکی بر حس اخلاقی انسان که آن هم مبتنی بر فطرت اخلاقی انسان است؛ ۶. برهانِ متکی بر طرحِ موجود در تاریخ. آکوئیناس دومین و سومین برهان را در برهان های پنج گانۀ خود راجع به اثبات وجود خدا به تفصیل شرح داده است. در دوره های جدیدتر مجادلۀ چشمگیری در زمینۀ صحت و اعتبار الهیات طبیعی جریان داشته است، به ویژه میان امیل برونر، که بر آن بود از ملاحظۀ جهان آفرینش می توان به شناختی دربارۀ خدا دست یافت و این امر یکی از اجزای ضروری تفکر مسیحی است و کارل بارت که بر این نظر تأکید داشت که توانایی های آدمی، به خصوص نیروی عقل انسان، چنان به گناه آلوده شده اند که نمی توانند چیزی دربارۀ خدا به ما بیاموزند، خدایی که فقط از طریق «عیسی مسیح» و «کلام الله» شناختنی است.
wikijoo: الهیات_طبیعی