عاقبت گو سر خود گیر وبرو از بر ما
مانداریم سر آنکه ندارد سر ما
بحر با ما چه زند لاف که با اینهمه شور
طفل اشکی است بگهواره چشم تر ما
ای خضر صاحب دیوان الهی ماییم
عمر جاوید تو مدی بود از دفتر ما.
منع از گردش بیهوده مکن مجنون را
که نوشت از قلم پا ورق هامون را.
( دانشمندان آذربایجان ).
و رجوع به الذریعه ذیل دیوان الهی شروانی و فرهنگ سخنوران شود.