الهی تبریزی
لغت نامه دهخدا
سخت میترسم بحسرت انتظارم بگذرد
رفته باشم از خود آن ساعت که یارم بگذرد
ای که خاکم را بباد از جلوه خود داده ای
آن قدر بنشین که از پیشت غبارم بگذرد.
بر سر راهم الهی کیست پرسیدی ز غیر
کشته تیغ تغافل زنده نظاره ای.
( تذکرة المعاصرین حزین از دانشمندان آذربایجان ). و رجوع به صبح گلشن ص 35 و تذکرة المعاصرین تألیف حزین صص 113-115 و تذکره روز روشن ص 67 و الذریعة ذیل دیوان الهی تبریزی و فرهنگ سخنوران شود.
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید