الهم


معنی انگلیسی:
o god

لغت نامه دهخدا

الهم. [ اَ هََ ] ( اِخ ) شهرکی است [ به دیلمان از طبرستان ] بر کران دریا جای کشتی بانان و جای بازرگانان. ( حدود العالم ). شهر کوچکی است بر ساحل دریای طبرستان ( خزر ) که میان آن و آمل یک منزل است. ( از معجم البلدان ) ( از تاج العروس ) ( از مراصد الاطلاع ). در «مرآت البلدان » بغلط «الهد» آمده است.

فرهنگ فارسی

ای بار خدای .
شهرکیست بر کران دریا جای کشتی بانان و جای بازرگانان .

پیشنهاد کاربران

الهَمُّ = The GRIEF
ألهَمَ = إلهام INSPIRE
همَّ: سعی کرد اما إقدام نکرد وانجام نشد
وَ لَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَ هَمَّ بِها لَوْ لا أَنْ رَأی‏ بُرْهانَ رَبِّهِ کَذلِکَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَ الْفَحْشاءَ إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الْمُخْلَصینَ
الهِمَّة: همّت
ألهَمَ: إلهام کرد، وحی کرد، توی ذهنش وتفکّرش إلقاء کرد.
الهَمُّ:أندوه ، غُصّه، نگرانی، حُزن ، ضُعف، سُستی ، سُقم، آب شدن، پیری ، عجز، ناتوانی ، ضعیف
: جمع = هُموم.
الهِمَّة: هِمّت.
هَمّ: عزیمت بدون فعل ، إراده بإنجام عمل ( فعل، کار، کردار ) أمّا منصرف میشه.
...
[مشاهده متن کامل]

اللهم ( تلفظ: ألّ لآهُ مَّ ) :یالله ( دعائم بشنو ) !: قابل ترجمه وتفسیر نیست چون از "آه" گرفته شد.
احساسی عمیق که همه آدمها باهاش از بدو خلقت تا مرگ، اشنائی منحصر بفرد، دارند.

بپرس