النگار

واژه نامه بختیاریکا

( اَلَنگار ) مزاحم؛ آویزان؛ معلق؛ سمج

پیشنهاد کاربران

معطل، لنگ و معطل کسی یا چیزی شدن
اسیر کردن، معطل کردن از گویش دزفولی، بر وزن ولنگار

بپرس