لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
دانشنامه عمومی
المپیاد دوره ای چهار ساله برای گردهمایی و اجرای بازیهای المپیکی در یونان باستان است.
هیپیاس نخستین کسی است که لیستی از برندگان بازیهای المپیک را ثبت کرده است. و بر اساس زمان اراتوستن، اتفاق نظر عمومی بر آن است که، نخستین بازیهای المپیکی در خلال تابستان سال ۷۷۶ پیش از میلاد برگزار شده است. [ ۱]
این اصطلاح برای المپیاد علمی مانند المپیاد جهانی ریاضی و المپیاد جهانی زبان شناسی نیز بکار می رود.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفهیپیاس نخستین کسی است که لیستی از برندگان بازیهای المپیک را ثبت کرده است. و بر اساس زمان اراتوستن، اتفاق نظر عمومی بر آن است که، نخستین بازیهای المپیکی در خلال تابستان سال ۷۷۶ پیش از میلاد برگزار شده است. [ ۱]
این اصطلاح برای المپیاد علمی مانند المپیاد جهانی ریاضی و المپیاد جهانی زبان شناسی نیز بکار می رود.

wiki: المپیاد
دانشنامه آزاد فارسی
اُلَمپیاد (olympiad)
در یونان باستان، دورۀ چهارسالۀ بین برگزاری بازی های اُلَمپیک. شیوۀ زمان بندی اُلَمپیاد فقط برای اهداف ادبی و تاریخی استفاده شد و در زندگی روزمره کاربُردی نداشت. معمولاً سال اول نخستین المپیاد را ۷۷۶پ م می دانند. به طور کلی، دولت ـ شهرهای یونان باستان هر کدام نظام گاه نگاری خاص خود را داشتند که مایۀ سردرگمی فراوان بود. تیمایوسِسیسیلی مورخ یونانی (ح ۳۵۶ـ۲۶۰پ م)، نخستین نویسنده ای بود که تاریخ حوادث را با المپیادهای پیاپی مرتب کرد. روش او را مورخانی نظیر پولوبیوس، دیودوروس سیکولوس، دیونوسیوس هالیکارناسوسی، و دیگران به کار بستند. آخرین المپیاد در ۳۹۴م خاتمه یافت، چون امپراتور تئودوسیوس اول(کبیر) بازی ها را لغو کرد.
در یونان باستان، دورۀ چهارسالۀ بین برگزاری بازی های اُلَمپیک. شیوۀ زمان بندی اُلَمپیاد فقط برای اهداف ادبی و تاریخی استفاده شد و در زندگی روزمره کاربُردی نداشت. معمولاً سال اول نخستین المپیاد را ۷۷۶پ م می دانند. به طور کلی، دولت ـ شهرهای یونان باستان هر کدام نظام گاه نگاری خاص خود را داشتند که مایۀ سردرگمی فراوان بود. تیمایوسِسیسیلی مورخ یونانی (ح ۳۵۶ـ۲۶۰پ م)، نخستین نویسنده ای بود که تاریخ حوادث را با المپیادهای پیاپی مرتب کرد. روش او را مورخانی نظیر پولوبیوس، دیودوروس سیکولوس، دیونوسیوس هالیکارناسوسی، و دیگران به کار بستند. آخرین المپیاد در ۳۹۴م خاتمه یافت، چون امپراتور تئودوسیوس اول(کبیر) بازی ها را لغو کرد.
wikijoo: المپیاد
پیشنهاد کاربران
المپیاد ؛ مسابقات علمی سطح بالا و بین المللی
درک بهتر مفهوم نهفته در این کلیدواژه در متن تحلیل شده ی زیر تبیین شده است ؛
لامپ ؛ این کلیدواژه از اون دست کلماتی است که ساختمانش دارای باب خروج می باشد ولی باب ورود به مفهوم کلمه را نیاز به نصب دارد.
... [مشاهده متن کامل]
حرف ( پ ) در این کلمه باب خروج کلمه می باشد.
علت استفاده از حرف ( پ ) با نماد سه نقطه که قابل تبدیل به حرف ( ب ) نیز می باشد به خاطر تشعشع و پخش و بخار شدن نور منطبق با واقعیت و کاربرد این وسیله می باشد.
ریشه ی اصلی کلمه ی لامپ، لَم و لام به مفهوم مالامال بودن و پُر بودن می باشد که اگر افزونه ی حرف ( ع یا آ ) را به کلمه ی لم به عنوان باب ورود به کلمه اضافه کنیم کلمه ی عِلم به معنی معلوم شدن و روشن شدن و روشنایی قابل مشاهده می شود.
لومَن ؛ واحد شدت سنجش نور نیز از همین کلمه به نام لاما یا لومَن می باشد.
لاما ؛ پرگوشت و چاق
ملامت ؛ مهر ورزیدن انرژی دادن مالامال کردن نصیحت کردن
پُلُمب ؛ اصطلاح پلمپ یا پلمب کردن که از حرف باب خروجی برای باب ورودی در ساختمان کلمه استفاده شده است منشعب از کلمه ی لامپ به معنی از نور انداختن از جریان انداختن و. . . می باشد.
لامائیسم ؛ حتی از کلمه ی لاما با اصطلاح لامائیسم به عنوان نوعی از طریقت در دین و مذهب رایج می باشد.
لامان ؛ از کلمه ی لامان به عنوان یک اصطلاح برای کتاب ها و مطالب مفید به عنوان غذای روح و روشن شدن تفکر یا غذاهای مفید و انرژی زا و نیروبخش نیز قابل استفاده است.
لومّوندَن ؛ یا لومبوندن لقمه زدن ، غذا خوردن
لوموند ؛ ثروتمند ، دانشمند ،
لَمس ؛ از کلیدواژه ی لام و لم در کلمه ی لامپ در زبان فارسی کلیدواژه ی لمس به مفهوم دریافت و درک فیزیکی نیز در حال استفاده می باشد.
لُمْپَن ؛ انسان باسواد و روشنفکر. اصطلاح رایج اینکه گفته می شود لُمْپَن بازی در نیار یعنی ادای روشن فکرها رو در نیار.
لُمْپه ؛ اصطلاح لُمْپه به افراد چاق و قسمت های چربی دار و برآمده ی بدن گفته می شود
المپوس ؛ ( Mount Olympus ) بلندترین کوه یونان
المپیک ؛ مسابقات ورزشی سطح بالا و بین المللی
المپیاد ؛ مسابقات علمی سطح بالا و بین المللی
آلمان ؛ سرزمین علم
الموت ؛ کوه علم شده و مرتفع
لَمپا ؛ چراغ روشنایی فیتیله دار
لُمُّری و لُمْ زدن ؛ برای حالتی که آب دارای یک موج ملایم و برآمده باشد و یا جوشیدن آب از کف دریاچه که حالت برآمدگی در سطح آب ایجاد کند اصطلاح لُم زدن استفاده می شود.
لَم دادن لمیدن لمور ؛ این اصطلاح در زمانی که انسان برای تجدید قوا در حالت درازکش باشد استفاده می شود.
اَلَم ؛ درد شدید و زیاد
الم شنگه ؛ شلوغی و سروصدای زیاد، داد و قال
اِلِمِنت ؛ سوزاننده یا ایجاد کننده ی حرارت و نور
الماس ؛ پرارزش گران قیمت.
عَلَم ؛ تیر یا چوب یا میله با طول زیاد. اصطلاح عَلَم کردن به مفهوم راست کردن یا عمود کردن.
لَمینت laminate ؛ این اصطلاح در صنعت برای زمانی استفاده می شود که با مواد کامپوزیت چسبنده قصد افزایش گوشت لوله با ورقه گذاری جهت تقویت ورق لوله را داشته باشیم استفاده می شود.
لُمعه لُمعان ؛ درخشنده نورانی
لمبرگ ؛ مکان پرجمعیت
دیشلمه ؛ یا تیشلمه به مفهوم چای آتش دار یا پرحرارت و داغ
کلمبیا ؛ یک کانسپت کلامی متشکل از دو کلمه ی کال بعلاوه لُمب به معنی کال پرآب یا مکان پرجمعیت یا اقلیم جنگلی و بارانی
کُلُمب ؛ با اصطلاح رایج کُلمبه به معنی چاق یا ثروتمند. قابل استفاده در نامگذاری مثل کریستوف کلمب.
این مفهوم در کلمات زیادی در ابعاد کاربردی مختلف در حال استفاده می باشد مثل ملت ملات ملال ملک ملکه ملایر مُلّا مُلّاع مَلَاء معلم لُمعه لمعان علامه علائم علی عالی مُعَلّی و. . .
همچنین برای نامگذاری روی افراد با کلماتی مثل لامار لامانتن لامارتین لامارک لامارش و. . .
اگر از زاویه ی قانون تغییر شکل حروف، کلمه ی ریشه ای لَم را مورد بررسی قرار دهیم حرف ( ل ) در این کلمه در قوانین ایجاد کلمات قابل تبدیل به حرف ( ر ) می باشد و انشعابات زیادی از کلمات را در همین راستا ایجاد می کند مثل رام آرام رمیدن رمباندن و فراوان از این دست کلمات که هر کدام در جایگاه کاربردی خودشان تحلیل و تفسیر خاص خودشان را دارند.
در قوانین نگارش زبان عربی، افزونه ی حرف ( ال ) به کلمات در قانون معرفه و نکره، معرفه می باشد و اشاره به اون چیزی که وجود دارد و دیده می شود و موجود است یا شناخته شده و معین است.
درک بهتر مفهوم نهفته در این کلیدواژه در متن تحلیل شده ی زیر تبیین شده است ؛
لامپ ؛ این کلیدواژه از اون دست کلماتی است که ساختمانش دارای باب خروج می باشد ولی باب ورود به مفهوم کلمه را نیاز به نصب دارد.
... [مشاهده متن کامل]
حرف ( پ ) در این کلمه باب خروج کلمه می باشد.
علت استفاده از حرف ( پ ) با نماد سه نقطه که قابل تبدیل به حرف ( ب ) نیز می باشد به خاطر تشعشع و پخش و بخار شدن نور منطبق با واقعیت و کاربرد این وسیله می باشد.
ریشه ی اصلی کلمه ی لامپ، لَم و لام به مفهوم مالامال بودن و پُر بودن می باشد که اگر افزونه ی حرف ( ع یا آ ) را به کلمه ی لم به عنوان باب ورود به کلمه اضافه کنیم کلمه ی عِلم به معنی معلوم شدن و روشن شدن و روشنایی قابل مشاهده می شود.
لومَن ؛ واحد شدت سنجش نور نیز از همین کلمه به نام لاما یا لومَن می باشد.
لاما ؛ پرگوشت و چاق
ملامت ؛ مهر ورزیدن انرژی دادن مالامال کردن نصیحت کردن
پُلُمب ؛ اصطلاح پلمپ یا پلمب کردن که از حرف باب خروجی برای باب ورودی در ساختمان کلمه استفاده شده است منشعب از کلمه ی لامپ به معنی از نور انداختن از جریان انداختن و. . . می باشد.
لامائیسم ؛ حتی از کلمه ی لاما با اصطلاح لامائیسم به عنوان نوعی از طریقت در دین و مذهب رایج می باشد.
لامان ؛ از کلمه ی لامان به عنوان یک اصطلاح برای کتاب ها و مطالب مفید به عنوان غذای روح و روشن شدن تفکر یا غذاهای مفید و انرژی زا و نیروبخش نیز قابل استفاده است.
لومّوندَن ؛ یا لومبوندن لقمه زدن ، غذا خوردن
لوموند ؛ ثروتمند ، دانشمند ،
لَمس ؛ از کلیدواژه ی لام و لم در کلمه ی لامپ در زبان فارسی کلیدواژه ی لمس به مفهوم دریافت و درک فیزیکی نیز در حال استفاده می باشد.
لُمْپَن ؛ انسان باسواد و روشنفکر. اصطلاح رایج اینکه گفته می شود لُمْپَن بازی در نیار یعنی ادای روشن فکرها رو در نیار.
لُمْپه ؛ اصطلاح لُمْپه به افراد چاق و قسمت های چربی دار و برآمده ی بدن گفته می شود
المپوس ؛ ( Mount Olympus ) بلندترین کوه یونان
المپیک ؛ مسابقات ورزشی سطح بالا و بین المللی
المپیاد ؛ مسابقات علمی سطح بالا و بین المللی
آلمان ؛ سرزمین علم
الموت ؛ کوه علم شده و مرتفع
لَمپا ؛ چراغ روشنایی فیتیله دار
لُمُّری و لُمْ زدن ؛ برای حالتی که آب دارای یک موج ملایم و برآمده باشد و یا جوشیدن آب از کف دریاچه که حالت برآمدگی در سطح آب ایجاد کند اصطلاح لُم زدن استفاده می شود.
لَم دادن لمیدن لمور ؛ این اصطلاح در زمانی که انسان برای تجدید قوا در حالت درازکش باشد استفاده می شود.
اَلَم ؛ درد شدید و زیاد
الم شنگه ؛ شلوغی و سروصدای زیاد، داد و قال
اِلِمِنت ؛ سوزاننده یا ایجاد کننده ی حرارت و نور
الماس ؛ پرارزش گران قیمت.
عَلَم ؛ تیر یا چوب یا میله با طول زیاد. اصطلاح عَلَم کردن به مفهوم راست کردن یا عمود کردن.
لَمینت laminate ؛ این اصطلاح در صنعت برای زمانی استفاده می شود که با مواد کامپوزیت چسبنده قصد افزایش گوشت لوله با ورقه گذاری جهت تقویت ورق لوله را داشته باشیم استفاده می شود.
لُمعه لُمعان ؛ درخشنده نورانی
لمبرگ ؛ مکان پرجمعیت
دیشلمه ؛ یا تیشلمه به مفهوم چای آتش دار یا پرحرارت و داغ
کلمبیا ؛ یک کانسپت کلامی متشکل از دو کلمه ی کال بعلاوه لُمب به معنی کال پرآب یا مکان پرجمعیت یا اقلیم جنگلی و بارانی
کُلُمب ؛ با اصطلاح رایج کُلمبه به معنی چاق یا ثروتمند. قابل استفاده در نامگذاری مثل کریستوف کلمب.
این مفهوم در کلمات زیادی در ابعاد کاربردی مختلف در حال استفاده می باشد مثل ملت ملات ملال ملک ملکه ملایر مُلّا مُلّاع مَلَاء معلم لُمعه لمعان علامه علائم علی عالی مُعَلّی و. . .
همچنین برای نامگذاری روی افراد با کلماتی مثل لامار لامانتن لامارتین لامارک لامارش و. . .
اگر از زاویه ی قانون تغییر شکل حروف، کلمه ی ریشه ای لَم را مورد بررسی قرار دهیم حرف ( ل ) در این کلمه در قوانین ایجاد کلمات قابل تبدیل به حرف ( ر ) می باشد و انشعابات زیادی از کلمات را در همین راستا ایجاد می کند مثل رام آرام رمیدن رمباندن و فراوان از این دست کلمات که هر کدام در جایگاه کاربردی خودشان تحلیل و تفسیر خاص خودشان را دارند.
در قوانین نگارش زبان عربی، افزونه ی حرف ( ال ) به کلمات در قانون معرفه و نکره، معرفه می باشد و اشاره به اون چیزی که وجود دارد و دیده می شود و موجود است یا شناخته شده و معین است.
این اصطلاح برای المپیادهای علمی نیز به کار می رود.
🎖لیست المپیادها :
المپیاد ریاضی
المپیاد فیزیک
المپیاد ادبی
المپیاد کامپیوتر
المپیاد شیمی
المپیاد زیست شناسی
المپیاد نجوم و اخترفیزیک
... [مشاهده متن کامل]
المپیاد علوم و فناوری نانو
المپیاد سلول های بنیادی و پزشکی بازساختی
المپیاد جغرافیا
المپیاد علوم زمین
المپیاد هوش مصنوعی
المپیاد اقتصاد، مدیریت و حکمرانی
🥇🥈🥉
🎖لیست المپیادها :
المپیاد ریاضی
المپیاد فیزیک
المپیاد ادبی
المپیاد کامپیوتر
المپیاد شیمی
المپیاد زیست شناسی
المپیاد نجوم و اخترفیزیک
... [مشاهده متن کامل]
المپیاد علوم و فناوری نانو
المپیاد سلول های بنیادی و پزشکی بازساختی
المپیاد جغرافیا
المپیاد علوم زمین
المپیاد هوش مصنوعی
المپیاد اقتصاد، مدیریت و حکمرانی
🥇🥈🥉
برابر پارسی : پایش ، هماورش