[ویکی نور] المناهج التفسیریة تألیف جعفر سبحانی ، از جمله آثار نویسنده در موضوع علوم قرآنی است که در رابطه با شیوه های تفسیری صحیح و غلط و تفاوت منهج تفسیری و اهتمام تفسیری (که در صفحه 73 کتاب به این تفاوت اشاره شده است) به رشته تحریر درآمده است.
کتاب مشتمل بر مقدمه ای کوتاه، مباحث مقدماتی، انواع مناهج تفسیری و یک خاتمه است. مباحث مقدماتی در ضمن چهار موضوع و انواع منهج نیز در دو منهج مطرح شده است.
نویسنده در مقدمه کتاب منهج تفسیری را مبتنی بر دو اصل تفسیر به عقل و تفسیر به نقل می داند. برای تفسیر به عقل شش صورت و درباره تفسیر به نقل نیز چهار حالت متصور است که در مجموع ده صورت قابل فرض است. نویسنده با اشاره به عناوین این ده صورت، وعده می کند که مباحث ضروری تفسیری را در متن کتاب به ایجاز ذکر خواهد کرد. او سپس در پاسخ به یک شبهه مقدر، تقسیم شیوه تفسیر به عقلی و نقلی را امر مشهوری می داند؛ سپس به کلام بغوی (متوفی 516ق) در مقدمه معالم التنزیل اشاره می کند که تفسیر منقول و معقول را توضیح داده است.
در بخش اول کتاب، مباحث مقدماتی در ضمن چهار عنوان مطرح شده است. نویسنده در اولین مبحث این بخش با عنوان تفسیر و نیاز قرآن به آن، ابتدا معنای لغوی و اصطلاحی تفسیر را بیان کرده است. وی تصریح می کند که تفسیر نیز علمی مانند سایر علوم است، پس دارای تعریف، موضوع، مسائل و غایت است؛ و هر یک را توضیح می دهد. سپس نیاز به تفسیر را این گونه توضیح می دهد: قبل از تفسیر هر آیه نیاز است به اسباب نزول رجوع شود؛ در تفسیر مجملات نماز، روزه و حج نیاز به رجوع به سنت است؛ مراد از آیات متشابه به وسیله سایر آیات مشخص می شود؛ همچنین مقتضای نزول تدریجی قرآن پراکندگی آیات یک موضوع در سوره های مختلف است لذا لازم است که همه این آیات در یکجا گرد آید تا یکدیگر را توضیح دهند. این موارد و مانند آن ثابت می کند که قرآن بی نیاز از تفسیر نیست.
سؤالی که ممکن است در رابطه با نیاز به تفسیر مطرح شود این است که چگونه قرآن نیاز به تفسیر دارد درحالی که در برخی آیات، قرآن توصیف به یسر (آسانی) و زبان عربی مبین شده است؟ پاسخ این است که وصف قرآن به موارد مذکور، با این هدف بوده است که بگوید قرآن به زبانی روشن و تعابیری ساده تألیف شده است نه این که طالب قرآن نیاز به معلم نداشته باشد که مطالب را برای او توضیح دهد یا قواعد را تفسیر کند.
نویسنده آفاق نامتناهی را از جمله ویژگی های قرآن نسبت به دیگر کتب آسمانی دانسته است. همچنان که رسول اکرم(ص) درباره این کتاب شریف می فرماید: «...، شگفتی های آن هرگز تمام نمی شود و نوآوری های آن به کهنگی نمی گراید».
کتاب مشتمل بر مقدمه ای کوتاه، مباحث مقدماتی، انواع مناهج تفسیری و یک خاتمه است. مباحث مقدماتی در ضمن چهار موضوع و انواع منهج نیز در دو منهج مطرح شده است.
نویسنده در مقدمه کتاب منهج تفسیری را مبتنی بر دو اصل تفسیر به عقل و تفسیر به نقل می داند. برای تفسیر به عقل شش صورت و درباره تفسیر به نقل نیز چهار حالت متصور است که در مجموع ده صورت قابل فرض است. نویسنده با اشاره به عناوین این ده صورت، وعده می کند که مباحث ضروری تفسیری را در متن کتاب به ایجاز ذکر خواهد کرد. او سپس در پاسخ به یک شبهه مقدر، تقسیم شیوه تفسیر به عقلی و نقلی را امر مشهوری می داند؛ سپس به کلام بغوی (متوفی 516ق) در مقدمه معالم التنزیل اشاره می کند که تفسیر منقول و معقول را توضیح داده است.
در بخش اول کتاب، مباحث مقدماتی در ضمن چهار عنوان مطرح شده است. نویسنده در اولین مبحث این بخش با عنوان تفسیر و نیاز قرآن به آن، ابتدا معنای لغوی و اصطلاحی تفسیر را بیان کرده است. وی تصریح می کند که تفسیر نیز علمی مانند سایر علوم است، پس دارای تعریف، موضوع، مسائل و غایت است؛ و هر یک را توضیح می دهد. سپس نیاز به تفسیر را این گونه توضیح می دهد: قبل از تفسیر هر آیه نیاز است به اسباب نزول رجوع شود؛ در تفسیر مجملات نماز، روزه و حج نیاز به رجوع به سنت است؛ مراد از آیات متشابه به وسیله سایر آیات مشخص می شود؛ همچنین مقتضای نزول تدریجی قرآن پراکندگی آیات یک موضوع در سوره های مختلف است لذا لازم است که همه این آیات در یکجا گرد آید تا یکدیگر را توضیح دهند. این موارد و مانند آن ثابت می کند که قرآن بی نیاز از تفسیر نیست.
سؤالی که ممکن است در رابطه با نیاز به تفسیر مطرح شود این است که چگونه قرآن نیاز به تفسیر دارد درحالی که در برخی آیات، قرآن توصیف به یسر (آسانی) و زبان عربی مبین شده است؟ پاسخ این است که وصف قرآن به موارد مذکور، با این هدف بوده است که بگوید قرآن به زبانی روشن و تعابیری ساده تألیف شده است نه این که طالب قرآن نیاز به معلم نداشته باشد که مطالب را برای او توضیح دهد یا قواعد را تفسیر کند.
نویسنده آفاق نامتناهی را از جمله ویژگی های قرآن نسبت به دیگر کتب آسمانی دانسته است. همچنان که رسول اکرم(ص) درباره این کتاب شریف می فرماید: «...، شگفتی های آن هرگز تمام نمی شود و نوآوری های آن به کهنگی نمی گراید».
wikinoor: المناهج_التفسیریة