[ویکی نور] المغنی فی أبواب التوحید و العدل، اثر قاضی عبدالجبار، است که به زبان عربی، پیرامون مسائل کلامی مذهب معتزله می باشد.
کتاب مغنی، در بیست مجلد به وسیله قاضی عبدالجبار در مسجد رامهرمز املاء شده است. در این کتاب مسائل مختلف علم کلام مورد بحث و تحلیل قرار گرفته و افکار و عقاید فرق اسلامی در آن نقد شده است. مهم ترین بخش این کتاب، فصل بیستم است که مورد نقد و بررسی بسیاری از کتب شیعی قرار گرفته است.
مؤلف، در مجلد شانزدهم این کتاب درباره اعجاز قرآن از جنبه بلاغی بحث کرده و آن را در عالی ترین درجه بلاغت دانسته است. او معتقد است که لفظ و معنا به تنهایی چندان اهمیتی ندارند و این، صورت ترکیبی کلام است که بیان گر فصاحت و بلاغت است. قابل ذکر است که همین نظریه را پس از عبدالجبار معتزلی، عبدالقاهر جرجانی در کتاب «دلائل الاعجاز» مشروح تر بیان کرده و بلاغت را در نظم، ارتباط کلمه با دیگر کلمات مجاور آن می داند و کیفیت ترکیب در نظر او بسیار اهمیت دارد
متکلمان اسلامی در اثبات وجوب امامت در جامعه اسلامی طرق مختلفی را پیموده اند، و از این جهت مسئله امامت، رهگذر اختلافاتی شده است.
امامیه، قائل به وجوب عقلی امامت هستند؛ به این معنا که نصب امام، فعلی است که حکمت خداوند آن را اقتضا می کند و چون ترک چنین فعلی مستلزم نقص در ساحت خداوندی است، پس انجام دادن آن واجب است، البته کسی آن فعل را بر خداوند واجب نمی کند، بلکه او، خود به مقتضای صفات کمال، آن را بر خود واجب می کند.
کتاب مغنی، در بیست مجلد به وسیله قاضی عبدالجبار در مسجد رامهرمز املاء شده است. در این کتاب مسائل مختلف علم کلام مورد بحث و تحلیل قرار گرفته و افکار و عقاید فرق اسلامی در آن نقد شده است. مهم ترین بخش این کتاب، فصل بیستم است که مورد نقد و بررسی بسیاری از کتب شیعی قرار گرفته است.
مؤلف، در مجلد شانزدهم این کتاب درباره اعجاز قرآن از جنبه بلاغی بحث کرده و آن را در عالی ترین درجه بلاغت دانسته است. او معتقد است که لفظ و معنا به تنهایی چندان اهمیتی ندارند و این، صورت ترکیبی کلام است که بیان گر فصاحت و بلاغت است. قابل ذکر است که همین نظریه را پس از عبدالجبار معتزلی، عبدالقاهر جرجانی در کتاب «دلائل الاعجاز» مشروح تر بیان کرده و بلاغت را در نظم، ارتباط کلمه با دیگر کلمات مجاور آن می داند و کیفیت ترکیب در نظر او بسیار اهمیت دارد
متکلمان اسلامی در اثبات وجوب امامت در جامعه اسلامی طرق مختلفی را پیموده اند، و از این جهت مسئله امامت، رهگذر اختلافاتی شده است.
امامیه، قائل به وجوب عقلی امامت هستند؛ به این معنا که نصب امام، فعلی است که حکمت خداوند آن را اقتضا می کند و چون ترک چنین فعلی مستلزم نقص در ساحت خداوندی است، پس انجام دادن آن واجب است، البته کسی آن فعل را بر خداوند واجب نمی کند، بلکه او، خود به مقتضای صفات کمال، آن را بر خود واجب می کند.
wikinoor: المغنی_فی_أبواب_التوحید_و_العدل