المستکفی با

لغت نامه دهخدا

المستکفی با. [ اَ م ُ ت َ بِل ْ لاه ] ( اِخ ) سلیمان بن المتوکل مکنی به ابوالربیع یا ابوربیعه ( مستکفی ثانی )، از خلفاء عباسی مصر. به سال 854 هَ. ق. در سن 36سالگی درگذشت. رجوع به تاریخ الخلفاء سیوطی چ 2 صص 511 -513 و اعلام زرکلی چ 1 ج 1 ص 390 و مستکفی باﷲ شود.

المستکفی با. [ اَ م ُ ت َ بِل ْ لاه ] ( اِخ ) عبداﷲبن المکتفی بن المعتضد مکنی به ابوالقاسم ( 296 - 338 هَ. ق. ). بیست ودومین خلیفه عباسی در عراق. وی به سال 333هَ. ق. بخلافت رسید و یک سال و چهار ماه خلافت کرد و به سال 338 هَ. ق. درگذشت. رجوع به تاریخ الخلفاء سیوطی چ 2 ص 397 و 398 و اعلام المنجد و حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 301 و 302 و ماده مستکفی باﷲ شود.

المستکفی با. [ اَ م ُ ت َ بِل ْ لاه ] ( اِخ ) محمدبن عبدالرحمن المستظهربن هشام بن عبدالجبار اموی مکنی به ابوعبدالرحمن. ( 366 - 418 هَ. ق. ) صاحب قرطبه و از ملوک اموی در حکومت دوم آنان در مغرب ( 414 هَ. ق. ) بود. ( از اعلام زرکلی چ 1 ج 3 ص 914 ). و رجوع به مستکفی باﷲ شود.

پیشنهاد کاربران