المانی ادبیات

دانشنامه آزاد فارسی

آلمانی ادبیات. آلمانی، ادبیات (German literature)
آلمانی علیای قدیم. مهم ترین اثر متعلق به آلمانی علیایی قدیم، منظومۀ سرود هیلدبرانت۱ (ح ۸۰۰م) است که جناس لفظی، صناعت غالب آن است و فقط بخش هایی از آن باقی مانده است. هلیاند۲ (منجی) (ح ۸۳۰م) دیگر اثر قدیمی شعر پهلوانی ساکسون قدیم۳ است؛ در این شعر زندگی مسیح در همان قالب سرود هیلد برانت سروده شده است.
آلمانی علیای میانه. مجامع و مؤلفان غیردینی جای تعلیم گرایی مذهبی راهبان و عالمان را گرفتند و خُنیا۴ (غزل عاشقانه) و حماسه شکل های غالب شدند. بسیاری از این شاعران دوره گرد شوالیه بودند که مشهورترین آن ها والتر فون دِر فوگل وایده۵ اند. در میان اشعار حماسی مهم ترین شان سرود نیبلونگ ها۶، حماسۀ ملی آلمانی، است. خنیاگرانی چون هاینریش فون فِلدِکه۷، گوتفرید فون اشتراسبورک۸، هارتمان فون آوئه۹، و وولفرام فون اشنباخ۱۰، مؤلفان حماسه های درباری بودند (تریستان و ایزولده۱۱، هاینریش بینوا۱۲،پارتسیفال۱۳ به ترتیب اثر سه مؤلف مذکورند). نثر برای نخستین بار با موفقیت در کتاب های عامیانۀ رمانتیک و نامعمول، مانند تیل اویلنشپیگل۱۴، دکتر فاوست به کار رفت.
آغاز دورۀ جدید. این دوره در قرن ۱۶ با معیار زبان انجیل آلمانیِ مارتین لوتر شروع شد (۱۵۲۲ـ۱۵۳۴). کلاسی سیست های فرانسوی نظیر راسین۱۵، کورنی۱۶، و مولیر۱۷ الگوی نویسندگان جوان شدند. سال های پرآشوب جنگ ۳۰ ساله در بسیاری از «قصه های پرفراز و نشیب» بازتاب یافت که جذاب ترین آن هاساده ترین۱۸ اثر هانس گریمِلْزهاوزِن۱۹ بود.
قرن ۱۸. یوهان گوتشد۲۰، سرشناس ترین محقق لایپزیگ، با کتاب نقد هنر شعر کوشید ادبیات را از سلطۀ فرانسویان برهاند. دورۀ دوم کلاسیک از ۱۷۴۸ آغاز شد و جنبش مهم تجدید حیات ادبی، که فریدریش کلوپشتوک۲۱، گوتهولد لِسینگ۲۲، یوهان هردر۲۳، و کریستوف ویلاند۲۴ از پیشگامان آن بودند، در آثار یوهان ولفگانگ فون گوته۲۵ و فریدریش شیلر۲۶ به اوج خود رسید. هِردِر منبع الهام بخش مهم جنبش طوفان و طغیان۲۷ است که به ادبیات حمله ور شده بود؛ اما این جنبش را در مفهومی گسترده تر بخشی از آشوب و اشتیاقی بود که علیه محدودیت های عقل گرایی شکل گرفته بود. گوته از جریان های متعارف در زمینۀ تحولات ادبی فاصله گرفت؛ آثار او، به ویژه فاوست، بخشی از ادبیات جهانی است.
قرن ۱۹. مکتب رمانتیک در سال های آغازین قرن ۱۹ شکوفا شد و مبانی نظری آن با آثار شِلِگِل۲۸ شکل گرفت. آنان دربرابر نظریه های سودمدارانه و عقل گرایانۀ عصر خود موضع گرفتند و آثار قرون وسطا را منبع الهام خود قرار دارند. همچنین به مطالعۀ ادبیات شرق، فولکلور، و باورهای عامیانۀ پیش از مسیحیت پرداختند. در این دوره لغت شناسی آلمانی و ادبیات قرون وسطا نیز برای نخستین بار به طور جدی بررسی شد، زیرا برادران گریم۲۹ تحت تأثیر رمانتیسم بودند. برخی از رُمانتیک های مهم عبارت بودند از نووالیس۳۰، آرنیم۳۱، برنتانو۳۲، آیشندورف۳۳، شامیسو۳۴، اولاند۳۵، و هوفمان۳۶. اما مکتب رُمانتیک سرانجام نفوذ خود را ازدست داد و جنبشی معروف به آلمان جوان۳۷ در۱۸۳۰ پاگرفت. به علاوه، در این دوره مسائل صنعتی، اجتماعی، اقتصادی و نیز فلسفۀ هگل۳۸ در ادبیات تأثیر گذاشت. برخی از نویسندگان مهم این دوره عبارت اند از هاینریش لابه۳۹ (۱۸۰۶ـ۱۸۸۴)، مؤلف داستان های اجتماعی؛ لودویگ بورْنه۴۰ (۱۷۸۶ـ۱۸۳۷) که کتاب نامه هایی از پاریس او در متحول ساختن نثر آلمانی تأثیری بسزا داشت؛ و هاینریش هاینه۴۱ که بزرگ ترین آنان بود. نویسندگانی چون ویلهلم رابه۴۲ و تئودور فونتانه۴۳ مدتی خود را وقف قصۀ واقع گرا کردند، اما در آغاز قرن جدید نویسندگانی همچون توماس مان، در رمان بودِنبروک ها۴۴ (۱۹۰۱)، به مسائل احساسی و روان شناختی پرداختند. فرانتس گریلپارتسر۴۵ اتریشی و فریدریش هِبِل۴۶، دو نویسندۀ مهم ادبیات نمایشی قرن ۱۹ بودند. کارل مارکس و فریدریش نیچه ادبیات را نیز چون سیاست و اقتصاد تحت تأثیر قرار دادند.
قرن ۲۰. پیش از جنگ جهانی اول آرامشی نسبی بر ادبیات آلمانی حکمفرما بود. نویسندگان مهم این دوره، نمایش نامه نویسانی چون گرهارت هاپتمان۴۷، هرمان زودرمان۴۸، فرانک وِدِکیند۴۹، هوگو فون هوفمانستال اتریشی۵۰، و شاعرانی چون ریشارد دِمِل۵۱، راینر ماریا ریلکه۵۲، و اشتفان گئورگه بودند که ناتورالیسم و جریان مخالف آن «هنر برای هنر» از عوامل اصلی تأثیرگذار بر آنان بود، هاپتمان رهبر ناتورالیسم ها و اشتفان گئورگه رهبر مکتب «هنر برای هنر» بود. در رمان امپرسیونیستی، که ریشه در ناتورالیسم داشت، تأکید عمده بر شخصیت بود. مهم ترین نویسندگان این جریان داستان نویسی عبارت اند از هرمان هِسِه۵۳ (برندۀ جایزۀ نوبل ۱۹۴۶)، یاکوب واسرمان۵۴، و هاینریش و توماس مان، که به ویژه دومی شهرتی جهانی دارد (برندۀ جایزۀ نوبل ۱۹۲۹). در اواخر جنگ جهانی اول خستگی و یأس، که با انقلاب ۱۹۱۸ در آلمان تشدید شده بود، بر نویسندگان جوان تأثیر گذاشت. اکسپرسیونیسم ادبی، که در رمزگرایی عارفانه وامدار مکتبی در نقاشی بود، به بیان وضعیت نابسامان زندگی پرداخت. اریش ماریا رمارک۵۵ چند رمان جنگی نوشت و فریتس فون اونْرو۵۶ یکی از بزرگ ترین آثار ادبی جنگ، راه ایثار، را در ۱۹۱۶ در سنگر نوشت. طنزنویسان آغاز قرن ۲۰ عبارت بودند از هاینریش مان۵۷، رمان نویس؛ کارل کراوس۵۸، شاعر و مقاله نویس؛ و کارل اشترنهایم۵۹، نمایش نامه نویس. گئورگ کایزر۶۰ ازجمله نویسندگان نمایش نامه های اکسپرسیونیستی بود. رمان نویس معروف این دوره آلفرد دوبلین۶۱ بود، اما نوشته های بی همتای فرانتس کافکا، بعد از مرگش شناخته شد. در ۱۹۲۲ اکسپرسیونیسم به ضعف گرایید و نقاشان و نویسندگان، خسته از تیپ سازی و نمادپردازی، درصدد یافتن شکل های تازه برآمدند. ریلکه را امروز یکی از مهم ترین شاعران قرن ۲۰ می دانند. هرمان کازاک۶۲، نویسندۀ شهری آن سوی نهر، و هرمان بروخ۶۳، نویسندۀ مرگ ویرژیل۶۴، بی گناهان، نمایندگان گرایش های سوررئالیستی بودند که در آثارشان به رابطۀ انسان با مرگ و انتظارات او پس از مرگ می پرداختند. ویژگی دیگر ادبیات در آلمان غربی شمار ترجمه ها و محبوبیت آن ها بود به ویژه ترجمۀ داستان های انگلیسی و امریکایی؛ در حالی که در ادبیات آلمان شرقی موقعیت سیاسی آن کشور بر پایۀ نگرش مارکسیستی در آثار آنا زِگِرْس۶۵ و برتولد برشت۶۶ انعکاس یافت. در اواخر دهۀ ۱۹۵۰ و اوایل دهۀ ۱۹۶۰ چند نویسندۀ بزرگ ظهور کردند، ازجمله هاینریش بُل۶۷ و معروف تر از او گونتر گراس۶۸ که بیشتر در مجلات پیشتاز و باشگاه های تئاتری او را می شناختند و با انتشار طبل حلبی۶۹ (۱۹۵۹) به شهرتی جهانی دست یافت و هانس هِلموت کیرست۷۰ که در سه گانۀ صفر هشت پانزده۷۱ (۱۹۵۴ـ۱۹۵۵) شخصیت گونر آش۷۲ را خلق کرد؛ سرجوخه ای که به مبارزه ای بی امان با بی معنایی و بطالت حاکم بر نظامی گری برمی خیزد.

پیشنهاد کاربران

درگفتگوهای روزمره مجریان صداوسیما بارهااز کلمه امان وتناژرنگها گفته شده معنی ان چیست؟

بپرس