لغت نامه دهخدا
- الماسی رنگ ؛ درخشنده و براق. ( ناظم الاطباء ).
الماسی. [ اَ ] ( اِخ ) میرزا محمدتقی بن میرزا کاظم بن میرزا عزیزاﷲبن مولی محمد تقی مجلسی اول اصفهانی ( متوفی به سال 1159 هَ. ق. ) از بزرگان علمای امامیه بود. او راست کتاب بهجةالاولیاء درباره کسانی که حجةبن الحسن ( ع ) را دیده اند. وی از محمدباقر مجلسی ثانی جد مادری و عم عالی خود روایت دارد. ( از ریحانة الادب ج 1 ص 101و الذریعه ج 3 ذیل بهجة الاولیاء ).
فرهنگ فارسی
فرهنگ عمید
۲. تراشیده شده مانند الماس.
دانشنامه عمومی
الماسی جماعت و شهرکی در کشور تاجیکستان است که در ناحیهٔ حصار ناحیه های تابع جمهوری قرار دارد. جمعیت این جماعت ۱۵۰۲۹ است. [ ۱] [ ۲] [ ۳]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفwiki: الماسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید