الماس ها همیشگی اند (رمان). الماس ها همیشگی اند ( انگلیسی: Diamonds Are Forever ) چهارمین رمان از سری جیمز باند اثر ایان فلمینگ است. فلمینگ این رمان را در خانه خود در جامائیکا نوشت. او با خواندنمقاله ای در مورد قاچاق الماس در ساندی تایمز برای نوشتن این رمان الهام گرفت. داستان رمان بر تحقیقات جیمز باند در مورد قاچاق سازمان یافته الماس از سیرالئون به لاس وگاس تمرکز دارد.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف
پیشنهاد کاربران
الماس ها ابدی اند ( به انگلیسی: Diamonds Are Forever ) فیلمی ۱۲۰ دقیقه ای به کارگردانی گای همیلتون با بازی شان کانری محصول کشور بریتانیا است. جیمز باند - مأمور ۰۰۷ - ارنست استاورو بلوفلد را تعقیب می کند و در نهایت او را در مکانی می بیند که در آن شباهت هایی شبیه به بلوفلد از طریق جراحی پلاستیک ایجاد می شود. باند یک آزمودنی و بعداً بلوفلد «واقعی» را با غرق کردن او در استخری از گل بسیار داغ می کشد. ... [مشاهده متن کامل]
در حالی که قاتلان آقای وینت و آقای کید به طور سیستماتیک چندین قاچاقچی الماس از جمله دکتر تینان و خانم ویسلر را می کشند، M مشکوک است که الماس های آفریقای جنوبی برای کاهش قیمت ها از طریق ریختن انباشته ذخیره می شود و باند را مأمور می کند تا حلقه قاچاق را کشف کند. باند با جعل هویت قاچاقچی حرفه ای پیتر فرانک به آمستردام سفر می کند تا با تیفانی کیس ملاقات کند. فرانک واقعی در راه ظاهر می شود، اما باند او را رهگیری می کند و می کشد، سپس شناسه ها را تغییر می دهد تا به نظر برسد که فرانک باند است. تیفانی و باند سپس به لس آنجلس می روند و الماس های داخل جسد فرانک را قاچاق می کنند. باند در فرودگاه با متحدش در سیا، فلیکس لیتر که در لباس بازرس گمرک ایالات متحده است ملاقات می کند، سپس به لاس وگاس سفر می کند. . در یک خانه تشییع جنازه که توسط مورتون اسلمبر اداره می شود، جسد فرانک سوزانده می شود و الماس ها به یک قاچاقچی دیگر به نام Shady Tree منتقل می شود. پس از فرستادن الماس ها برای فردی ناشناس، اسلامبر در یک صلیب دوگانه شرکت می کند و باند تقریباً توسط وینت و کید کشته می شود که می خواهند او را بسوزانند، اما درخت وقتی متوجه می شود که الماس های موجود در بدن فرانکز این کار را متوقف می کند. ساختگی، کاشته شده توسط باند و سیا. باند به لایتر می گوید که الماس های واقعی را بفرستد. باند سپس به وایت هاوس، یک کازینو - هتل متعلق به میلیاردر منزوی ویلارد وایت می رود، جایی که تری به عنوان یک کمدین استندآپ کار می کند. باند در آنجا متوجه می شود که درخت توسط وینت و کید کشته شده است که نمی دانستند الماس ها تقلبی هستند. باند سر میز چرندیات با پلنتی اوتول فرصت طلب ملاقات می کند و پس از قمار او را به اتاق خود می آورد. سرسپردگان اسلامبر به آنها کمین می کنند و اوتول را از پنجره به بیرون پرتاب می کنند و به داخل استخر می اندازند. باند بقیه شب را با تیفانی می گذراند و به او دستور می دهد تا الماس ها را در سیرک سیرک بازیابی کند. کازینو تیفانی معامله خود را نادیده می گیرد و می گریزد و الماس ها را به قاچاقچی بعدی می دهد. با این حال، تیفانی با دیدن اینکه اوتول پس از اشتباه گرفتن او کشته شد، نظرش تغییر می کند. او باند را به فرودگاه می برد، جایی که الماس ها به مدیر کازینو وایت، برت ساکسبی داده می شود، که او را به یک مرکز دورافتاده تعقیب می کند. باند وارد مقصد ظاهری الماس ها می شود - یک آزمایشگاه تحقیقاتی متعلق به وایت، جایی که یک ماهواره توسط پروفسور دکتر متز، متخصص انکسار لیزر در حال ساخت است. هنگامی که باند به عنوان یک شیاد نشان داده می شود، با دزدیدن یک کالسکه ماه فرار می کند و دوباره با تیفانی متحد می شود. آن شب، باند و تیفانی پلیس را در تعقیب و گریز سریع در خیابان های مرکز شهر هدایت می کنند و به سلامت فرار می کنند.