الماس خالدار. [ اَ س ِ ] ( ترکیب وصفی ) الماسی که داغ سیاه یا سرخ داشته باشد و پسین را بسیار بدیمن شمارند. ( بهار عجم ) ( آنندراج ) : نقش داغ عیب باشد لوحهای ساده را قیمتش نازل شود الماس چون شد خالدار.
صائب ( از بهار عجم ).
فرهنگ فارسی
الماسی که داغ سیاه یا سرخ داشته باشد و پسین را بسیار بدیمن شمارند .