الم شنگه
/~alamSange/
مترادف الم شنگه: دادوبیداد، سروصدا، شلوغی، غلغله، غوغا، قشقرق، کولی بازی، همهمه، هنگامه، هیاهو
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
- الم شنگه درآوردن یا برپا کردن و یا راه انداختن ؛ آشوب کردن. بدروغ جزع و فزع کردن. شلوغی راه انداختن. جار و جنجال برپا ساختن : برای یک شاهی زیان که میدهد الم شنگه ای برپا میکند که آن سرش پیدا نیست ، همانند «ننه من غریبم درآوردن » یا «جهودبازی درآوردن ». ( از فرهنگ عوام تألیف امینی ). و رجوع به علم شنگه شود.
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
* الم شنگه راه انداختن (برپا کردن، درآوردن ): [عامیانه] آشوب کردن، شلوغی راه انداختن، جاروجنجال برپا ساختن.
گویش مازنی
پیشنهاد کاربران
نظریه من این است:
�الم� احتمالا لغت عربی به معنی �درد� است و �شنگ� هم مترادف �شیون� ( شاید تغییر یافته �چنگ� ) است. به معنی کلمه یعنی کسی که به خاطر دردی شیون کند و بر خود چنگ بکشد.
کاربرد ( امروزی ) آن هم کنایه از قیل و قال و سر و صدا و هیاهو کردن و معرکه گرفتن به خاطر چیز یا اتفاقی جزیی و کوچک است که فرد سعی در مبالغه در آن می کند.
... [مشاهده متن کامل]
�الم� احتمالا لغت عربی به معنی �درد� است و �شنگ� هم مترادف �شیون� ( شاید تغییر یافته �چنگ� ) است. به معنی کلمه یعنی کسی که به خاطر دردی شیون کند و بر خود چنگ بکشد.
کاربرد ( امروزی ) آن هم کنایه از قیل و قال و سر و صدا و هیاهو کردن و معرکه گرفتن به خاطر چیز یا اتفاقی جزیی و کوچک است که فرد سعی در مبالغه در آن می کند.
... [مشاهده متن کامل]
الو: [عامیانه، اصطلاح] شعله ی آتش، در پاسخ به زنگ تلفن یا خانه می گویند ( یعنی می شنوم ) .
دعوا. . . قشقرق. . . . کتک کاری. . . دادوبیداد. . .
اَلَم شَنگه یا عَلَم شَنگه عبارتی با ریشه سانسکریت است به معنای داد و قال راه انداختن و نفرین و فحش دادن است . در زبان سنسکریت alam abhIsaGga ( اَلَمَ ابِِی شنگه ) به معنای تماماً فحش و نفرین است
قال و مقال
الم شنگه به معنای سراسر نفرین و ناسزا بوده وانگهی امروز به معنای هیاهوی بسیار برای هیچ است
در زبان لری بختیاری به معنی دعوا