الم الم. [ اُ ل ُ اُ ل ُ ] ( اِ مرکب ) فوج فوج. ( فرهنگ رشیدی ). گروه گروه و فوج فوج. چه الم بمعنی فوج و گروه باشد. ( برهان قاطع ) ( هفت قلزم ) ( آنندراج ) ( از انجمن آرا ). فوج در فوج. ( فرهنگ سروری ) ( فرهنگ خطی ) ( برهان جامع ). || پی درپی و زودزود. ( فرهنگ سروری ) ( برهان جامع ) ( شرفنامه منیری ) ( مؤید الفضلاء ).