اللتیا

لغت نامه دهخدا

اللتیا. [ اَل ْ ل َ / ل ُ ت َی ْ یا ] ( ع اِ موصول ) مصغر اَلَّتی. رجوع به اقرب الموارد و التی شود. || ( اِ ) بمعنی بلا و داهیه بزرگ. ( مجمعالامثال میدانی ). گویند: وقع فلان فی اللتیا و التی ؛ یعنی فلانی گرفتار بلای بزرگ و کوچک شد. دو کلمه اللتیا و التی دو اسمند از اسماء داهیه و بلا، و بگفته برخی ، اللتیا بلای بزرگ و التی بلای کوچک است و تصغیر در این مورد برای تعظیم میباشد. ( از اقرب الموارد ).
- امثال :
بعد اللتیا والتی ؛ گویند مردی از «جدیس » زنی کوتاه قد گرفت و از او رنج برد و او را بتصغیر ( یعنی اللتیا ) یادمیکرد، پس از آن با زنی درازقد ازدواج کرد و از او رنجی چندبرابر کشید و او را طلاق داد و گفت : بعد اللتیا و التی لااتزوج ابداً؛ یعنی پس از زن کوتاه قد و بلندقد هرگز زن نخواهم گرفت ، و این عبارت در مورد داهیه مثل گردید. ( از مجمع الامثال میدانی چ 2 ج 1 ص 92 ). و رجوع به فرائدالادب المنجد شود.

پیشنهاد کاربران