القورات

لغت نامه دهخدا

القورات. [ اَ ] ( اِخ ) نام یکی از دهستانهای سه گانه بخش حومه شهرستان بیرجند است که محدود است از طرف خاور به دهستان شاخنات و بهارجانات ، از طرف جنوب به دهستان مرکزی قاین ، از طرف جنوب باختری بدهستان مرکزی خوسف. هوای آبادیهایی از این دهستان که در قسمت جلگه واقعند گرمسیر، و قسمتهای کوهستانی معتدل است. آب آن از قنوات و چشمه سار و چاه تأمین میشود، و آب آشامیدنی بعضی از آبادیها شور است. این دهستان دارای 153 آبادی بزرگ و کوچک ، و مجموع نفوس آنها 17857 تن است. محصول عمده آن غلات ، ارزن ، پنبه و میوه ، و شغل مردان زراعت وگله داری ، و صنایع دستی زنان قالیچه و پلاس و کرباس وجاجیم بافی است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).

فرهنگ فارسی

نام یکی از دهستانهای سه گانه بخش حومه شهرستان بیرجند است .

پیشنهاد کاربران

القورات از دو بخش ال و قورات تشکیل شده
ال در زبان پارسی قدیم به معنی بسیار بوده است مانند البرز ( بسیار بزرگ ) و الموت و . . . .
قور یا قر جزو کلماتی هست که در ساختار گفتار ما هنوز کاربرد خود را حفظ کرده به معنی جایی که دارای برجستگی های محدب زمین هست یا در سایر موضوعات به معنای برجستگی یا برجسته شدن معنی دارد.
...
[مشاهده متن کامل]

ات هم پسوند � نشانه جمع. � به نام جاها می پیوندد و بر ناحیه و توابع آنها دلالت می کند مانند باغات، شیمیرانات، اصطهبانات و . . .
در پایان القورات به معنای منطقه ای که درای برجستگی و بالا و بلندی های زیادی می باشد و چون در این منطقه ساختار جغرافیای دارای تپه ها و شیارهای فراوان می باشد به این نام در زبان پهلوی نامگذاری گردیده است.
در پایان این نکته هم شاره کنم نام بسیاری از روستاهای این منطقه از ریشه زبان پهلوی می باشد.

قورات لری یعنی حرف های گنده بزنن

بپرس